۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

حرفهای فرهنگ ما، گوشهای امروز ما (1)

جعفر چرا دیروز غیبت داشتی؟
آقا اجازه! دیروز روزه امام زمون گرفته بودم
ــــــــــــــــــ
اَی چوب کثافت!
چی شده؟
فقط با این چوبه تو سر و صورت و بدنم نزدن، تو کونمم فروش کردن
ـــــــــــــــــــــــ
همگی از این طرف میریم
یه عمره از اینور رفتیم به کجا رسیدیم، همه چیزمون را از درون و بیرون از دست ندادیم؟ شد یه دفه تو عمرت به حرفای ما گوش کنی؟ مگه برده پیدا کردی؟ اصلاٌ به کجا میخوای برسی که هیچ وقت نمیرسی؟
شما؟ مگه حرفی هم دارید؟ اَسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیبی که هست از مسلمونیه ماست
ــــــــــــــــــــ
از حالا به بعد هر چی این طرفیا گفتن پای من!
خب چیکارشون میکنی؟
به راه راست هدایتشون میکنم
آخه خاک بر سر تو با این هدایتت، اینا اگه میخواستن از تو هدایت بگیرن که پیش نماز نمیشدن
ـــــــــــــــــــــ
نگاه کن چه مرد خوبیه، بزرگی از سر روش میریزه
کیو میگی؟ لنکرانیو
نه خنگه خدا با هلو چیکار دارم اوباما را میگم
آره الله نگهدارش بشه، خاصیت مذهب و این حکومت همین بوده که هر چی زبون بازه ارزش پیدا کرده
ــــــــــــــ
دیدی؟ دیدی؟ دمش گرم عجب! دختره دوپایی رفت تو شکم سربازه، اینا مردن به خدا، مردونگی را باید از اینا یاد گرفت

زنونگی هم از عممون یاد میگیریم که یه سره میره زیارت و تو دلش قربون صدقه آخوندا میره و سفره ی اینو و اونو میندازه، زنهای به درد بخورمون هم که خشونت را از مردای دوران قدیم یاد میگیرن، راستی زن قراره چطوری باشه؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر