البته عهد عتیق و جدید را که میشناسید؟ مبدا کتابهای مقدس هستن و بر قوم یهود و مسیح دلالت کرده ان و قرآن هم شباهت زیادی با آنها دارد و تکلیف خدا بر قوم مسلمان بوده ، اینم عهد غریب که پیدا نشده ...
و خداوند گیاهان و حیوانات را آفرید تا بر اساس قصه های خودش (خود خدا) زندگی کنن و بعد بشر را آفرید تا بر اساس قصه های گذشتگان خودشان زندگی کنن و باشوقی وصف ناپذیر گفت:و اینست "اشرف مخلوقات"! شیطان که از این گفته به شدت خنده اش گرفته بود گفت: اینگونه که قربان صدقه گذشتگان نادان خود میروند و فقط از منطقه ومذهب و زبان و فرهنگ، هویت پیدا میکنن، بفرمایدد "اشرف جهلیات" خدا گفت: تو برو و اگر توانستی از راه خدا منحرفشان کن! ....شیطان فراوان زحمتی کشید و بی نتیجه برگشت و گفت: اینها همه به نام خدا جنایت و دزدی و خیانت میکنن تو میخواستی از راه خدا منحرفشان کنم تا به آنها و زمین خدمتی کرده باشم؟ خدا کفت:دیدی اینها "اشرف جعلیات" هم هستن؛ برای خود خدای واحد و بی شباهت به دیگران جعل کرده ان و دائم هم با آن به هم زور میگوین تا هر که زورش کمترست خدایشان را بپذیرد و بر سر خدا جنگ میکنن و برای ما فرمان صادر میکنن چه کسی را پاداش اخروی دهی و به چه کسی عذاب ابدی که را بکشیم و که را تا ابد نگه داریم... شیطان گفت : کثافتخانه هست این سرای اشرف مخلوقاتت، چقدر هم افاده دارن.... خدا گفت:نگفتم اشرف مخلوقاتن تو موجود دیگری میتوانی پیدا کنی که تو این سرا دوام بیارد و تازه با ذوق و شوق هم زندگی کند؟ ..... اینجا بود که شیطان بشر را سجده کرد و خدا او را بلند کرد و گفت: بر بشر سجده میکنی؟! مگر ما تو را ز سر راه آورده ایم بگذاریم بنده بشر شوی؟
خودمونیم اینطور حرف زدن خدا که تو این کتابای مقدس پیدا میشه خیلی چندش آوره، چه حیف که اینهم کتاب عهد غریبه......
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر