۱۳۹۰ خرداد ۱۶, دوشنبه

احمق بهترست یا شارلاتان؟


امروز خود مذهبی های پیر هم  بیان میکنن تا همین  اوایل قرن  چیزی به نام جمکران به این شکل که تور زیارتی بذارند و ... وجود نداشته و متفکرین مذهبی هم میگن،  این را ملاها درست کردن
حدود چهل هزار امامزاده با نشون و بی نشون در ایران وجود دارن که جایی در قرآن و احادیث محمد   از ارزش دار بودن قبر علی و حسن و حسین هم ذکری به میان نیامده  چه برسه به اینها و همه اینها را هم  ملاها درست کردن

 امام دوازدهم شیعیان اصلاٌ به دنیا نیامد و توسط یک آخوند آنهم بیش از صد سال پس از فوت حسن عسگری، ساخته شد و به غیبت صغرا و کبرا فرستاده شد

همین روزهای گذشته یکی از همین ملاها گفت که خامنه ای در زمان به دنیا آمدن گفت یا علی، مثل قضیه  به ماه رفتن  خمینی در اول انقلاب در سی سال پیش که  اکثریت ایرانی ها باورشان شد، پس این ملاها  تولید جفنگیاتشان کم نیست  فقط بایستی در زمان و  مکان مناسب  بدون مخالفت آن چنانی باشد و آنقدر تکرار شود که به حقیقت مسلم تبدیل شود  و  برای ایرانی ها،  این امامزاده ها و قبر امامها و امام زمان و... خیلی مهم و نماد اصلی مذهبشان هست و از اینکه حتی بدانند سراسر قرآنشان هم از خرافات،  اشتباهات بزرگ و بطالتها آکنده است،  فرقی نمیکند  و  آنها صرفاٌ  باور کرده  و کار خودشان را میکنند

از مجموع این مطالب میخوام این نتیجه را بگیرم که  متفکرین مذهبی  _که خود اشکالات مذاهب و ادیان را بررسی  کردن که متفکر نام دارند _  یا  براستی به این ادیان - مذاهب  اعتقاد دارند و در خلوت خود هم شعائر آنرا رعایت میکنند، که  پس احمقن و یا خود اعتقادی ندارن ولی به خاطر مصلحت، اینگونه با حقیقت این تنها مفهوم و ارزش وجود،  بازی  بازی میکنند که شارلاتان هستن و این به یک  دور احمق - شارلاتان  تبدیل شده که در مورد تمامی ملاها و  خود ملت ایران هم صدق میکند، حالا من نمیدونم احمق بهتره یا شارلاتان؟

پی نوشت:
در میان مطالب این وبلاگ موضوعاتی در مورد "مالیخولیا" یا " باور خود ارزش" وجود داشته که در آنها نوشته شده، باور را از روی ارزش میسازند ولی امان از وقتی که خود ارزش از بین برود و باور به جای آن بنشیند که مالیخولیا بوجود می آورد و مانند یک ویروس نرم افزاری ذهن و مغز را از کارکرد اصلی خود دور میکند، مثلاٌ محمد به خاطر ارزش پروردگار جهان هستی میخواست به ارزش برسد که وقتی باورش کردن  که کمترین اثری از پروردگار این جهان هستی (نه کره زمین) در آن  پیدا نمیشد و با جهل و جنگ آنرا تسری دادن  وآن که  هرچه بود و هست  مختص به محمد است و بس تا حد حدیث  ای محمد اگر تو نبودی ما این جهان را نمی آفریدیم  به   "باورخود ارزشی تبدیل شد "  که خود ملاک تعیین حق و باطل و منطق افکار و افراد بود و درست مانند ویروس نرم افزاری  و به قول سامان اربابی ....خلاص

۱ نظر:

  1. باور را از روی ارزش میسازند ولی امان از وقتی که خود ارزش از بین برود و باور به جای آن بنشیند که مالیخولیا بوجود می آورد و مانند یک ویروس نرم افزاری ذهن و مغز را از کارکرد اصلی خود دور میکند

    پاسخحذف