ما تو ایران با "بحران قالب" مواجه هستیم، یعنی اونقدر تو خواب و خیال و قصه و اوهام و خرافات زندگی میکنیم اونم با مذهبی سراسر قصه ولی دربرگیرنده کل وجود و زندگی .... که تو قالب هستی و زندگی خودمون نیستیم، یعنی با مسخره کردن زندگی چماق میخوریم ، شکنجه و قربونی می شیم و عده ای هم که کم نیستن با تمسخر، تجاوز و دزدی و جنایت میکنن
و اینگونه هست که ما تو خیالیم رو زمین نیستیم ولی با هزار تاسف خیلی بدبختیم و باد هوا به این بدبختی نوبره
خدای تمساح گونه مصباح دروغ نیست (هر چند حقیقت هم به کل نداره) چون یه عمره خودمون خواستیمش .... هزاران ساله این را به اون چسبوندیم، فیل را تو فنجون چپوندیم، دور کون خود چرخیدیم و چرخیدیم تا به تقلید! رسیدیم
تا خود را به "صاحب زمان" واژه ای جعلی و پر از تمسخر به زندگی و هستی و پروردگار رسوندیم
امروز ایران به منزله پوچ ترین کشور بت پرست در طول تاریخ مطرحه، چرا؟
چون خدایان زیادی هوا کرده و بر اساس باد جابجا میکنه، اگه هندوستان چند میلیون خدا داره اونا را واسه حکومت کردن نمیخوان و به ارثیه و توارث هم کاری ندارن، برعکس ما که تموم جنگ شیعه و سنی سر حکومت بوده، برعکس ما که از یازده امام که دوتاشون با ایران وصل بودن بیست هزار امام زاده داریم و به این گونه بایستی رفت ذره ذره خاک کشورهای عربی را دخیل بست که بیش ازنود درصد امامهای شیعیان توشون زندگی کردن و نسل راه انداختن و میبینیم این قصه های باطل که همه مسخرگیش را درک میکنیم برای ایرانیها شده زندگی
ولی دلیل مهم پوچی در این کشور اینه که دیگه نمیشه فیل را تو فنجون چپوند، چون دیگه از ایمان خبری نیست از ملا و وزیر و وکیل و دکتر و مهندس و آشپز و بغال ودربون دروغ میگن تا حتی ماشین و دستگیره در خونه ولی با این همه بی ایمانی ( البته به حق که آدم باهوشی مثل ایرانی نمیتونه داشته باشه) اونم با عمده مردمی که درست و حسابی نماز هم نمیخونن ولی اونچنان از مذهب دم میزنن که فکر میکنی همین الان از تو ریش پیامبرشون در اومدن
این مسلک دیگه نه روحانیه و نه عرفانی فقط شارلاتانیه، یکسال طرف هر چی دلش خواست دروغ میگه و کثافت کاری میکنه بعد میاد یک ماه تو محرم مراسم میگیره و اونم کلی حالش را میبره ولی فکر میکنه همه کثافتها پاک میشن، امام و امامزاده را خدا میکنن چون دستشون فقط به ریش اوهام خودشون بنده نه به حقیقت ناب این جهان هستی
مگه دین و مذهب برای اخلاقیات نیومدن و دروغ، گسترده ترین ضد اخلاق نیست؟ چرا این مذهب یک کلمه با صراحت و بدون تناقض نمیگه : هر که دروغ بگه از ما نیست؟
هر چند دلمون خوشه بخاطر اینکه باقی بمونه تقیه و دروغ را شرعی کرده و دقیقاٌ برعکس این عمل کرده و اینگونه به شارلاتانتیسم رسیده
درست مثل تموم مذهبها و مسلکهای دیگه که فقط برای سرگرمی و سرکاری درست شده ان
امروزه با یک عالم بازی میشه به آرامش که هیچی، خلصه هم رسید و این هنر مذهب و مسلک نیست که آدم را به آرامش میرسونه ولی باز هم بزرگترین درد این مذهبهای بت پرستی اینه که سطح و لولشون فرق نمیکنه، همون بازی هزاران سال پیش را بلکه با هزار دنباله و دستک عقب مونده تر بایستی بازی کرد (تو یه بازی امروزی به موازات تبحر و اشراف شخص سطح و لول برنامه بالاتر میره که ذوقی برای ادامه داشته باشه)
با این قصه های موهومی که عمر و وجود ما را قرنها فرا گرفته، همه چیز خودمون را داریم مسخره میکنیم و باز بزرگترین مشکل دیگه اینه که جلوداران و روشنفکرامون خودشون ته ته عوامیت هستن و برای اینکه یک کلمه نگن اون گذشتگان جاهل خیلی بیخود کردن میگن با پروردگار کائنات رابط ای ویژه داشتن، همه را مجبور کردن روزی چندین مرتبه به گه خوردن بیفتیم، چون مردم عوام مثل هر جای دیگه تو این کره خاکی اختیار عقل خودش را نداره و به بزرگان! نگاه میکنه
( عمده ایرانی ها از لحاظ شعور سیاسی یکی از بهترین اوضاع را تو این منطقه، حتی کل کره خاکی دارن هم به بزرگان رجوع میکنن هم مسخرشون میکنن و هم زودی ازشون برمیگردن)
بت پرستی از کثیف ترین اعمال بشری را هیچ آیین متصل با وحیی از بین نبرد تازه تائید هم کرد ولی خود این بشر بیرونش انداخت و با علم و تکنولوژی داره رشد میکنه، تک تک ما بالاترین ارتباط را با جریان حقیقت داریم پس چه احتیاجی به واسطه های موهوم گذشته هست که ببخشید ها خرپرور و گاو سازن؟
اگر روی تموم مسلکها و آیینهای خداپرستی گذشته اسم مذهب گذاشته شده نه دین به این علته که دین یعنی حقیقت جویی که نوع بی واسطه و اصیلش در درون هر دانشمند و محقق و آگاهی زبونه میکشه
وقتی به بشر ثابت شده دخالت مذهب در حکومت به جز نکبت نیست یعنی خودش اعتراف میکنه در مهمترین امور بشری به هیچ وجه نبایستی گذاشت وهم و قصه ی باطل گذشته دخالت کنه که نه حقوقش به درد میخوره و نه نوع ارتباط اجتماعیش و نه نوع کنترل و مسئولیت پذیریش
حسین شریعتمداری این جانی کثیف میگه که تا حالا میگفتن" مگه ما میمون هستیم تا از یکی تقلید کنیم؟ حالا یکسره فلان مرجع تقلید بهمان مرجع تقلید میگن (نقل به مضمون)
این حرف صحیحه تا کی باید به جهل خودمون به خاطر مصلحتها باج بدیم؟ مگه این مصلحتها که ایرانیها به خاطر هوش فوق العاده کاربردی که دارن یکسره ازش آویزون میشن چه چیزی جز ویرانه ای نا امن برامون ساخته؟
تا کی بایستی حقیقت ها به تاراج مصلحتهای داغون و تاریخ گذشته برن؟
اف بر اون اصلاح و انقلابی که از تو نماز جمعه بیرون بیاد
جنبش اعتراضی ایران داره به شدت منحرف میشه و این جنبش سبز به جای اینکه با صداقت با این بطالتها بجنگه، داره به جنبش قرمه سبزی تبدیل میشه....
جوونی که سر چارراه اگه امکانش را داشته باشه جدیدترین رقص آمریکایی را ارائه میکنه (درود بر رقص و طراوت و زندگی) به نماز جمعه هم میره و با آموزش برنامه طنز پارازیت صدای آمریکا مشکلات نماز خوندنشو میفهمه ( برنامه جالبی بود) به این میگن قرمه سبزی نه نهضت سبزی که قرار بود تو دهن پدرامون بزنه
با همه چیز اینگونه مسخره بازی نکنیم، اینقدر از طناب مصلحتها آویزون نشیم، تا فردا اگر چوب خوردیم و کونمون تو زندون پاره شد ارزشش را داشته باشه، با جنایت نمیشه شوخی کرد باید با سلاح حقیقت به جنگ کفر رفت، گیریم که شما امروز موفق هم شدید با این نهضت قرمه سبزی و جوونهایی که هدف و وسیله را از هم جدا میکنن و برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای استفاده میکنن، فردا به کجا میخواهید برسید؟
محمد خاتمی مملکت را به این روز نشوند، همون موقع هم جوونها حاضر به پرداختن هزینه بودن و خیلی ها هم پرداخت کردن و کردیم و با کمک مطبوعات آزاد و جنبش دانشجویی به جنگ نظارت استصوابی رفته بودیم که اون مجلس ششم درست شد ولی خاتمی همه را وارفته کرد (آرامش فعال؟!) تا در واقعه کوی دانشگاه به دو سوت فروخت و خیانت هم کرد چون از طرفداراش میترسید بعد از اون هم جاش تو هیچ دانشگاهی نبود چون اون ماهیت چیزی نبود که نشون میداد ولی امروز دارن حلوا حلواش میکنن و تو سرشون میذارن، همونطور که موسوی، خمینی را با اون همه جنابت و فرصت طلبی هنوز داره تو ماه میکنه
ولی نهضت سبز ایران جاوید و مسئول و به درد بخور خواهد موند تنها با عقلانیت، صداقت، حقیقت جویی و محبت بین مخالفین حکومت، درست برعکس امروز که
1_ احساسات و تهییج داره صورت میگیره، انگار این غول حکومت مذهبی با این همه حمایت پنهون و آشکار خارجی دو سه روزه از بین میره که اینطوری انرژی ها را به باد میدن و با احساسات بی پایه تفرقه تو صف مخالفین میندازن
2- بطالتها حقیقت نما تر شدن، موجودات بی ارزش و خائن، بزرگ میشن، دروغ و مصلحت اندوزی بیشتر میشه
اگر میدونیم بهترین و سریع ترین راه در افتادن با این حکومت جنگ انداختن بین خود ملاهاست، پس بایستی مبارزه را عمیق کنیم و به توده جامعه ببریم، بایستی تا درصد مشهودی جلوی گراگر مکه و مشهد وامام زاده رفتن خونواده و جامعه را بگیریم، بایستی جلوی مسجد رفتن و به آخوند متوصل شدن را گرفت، حتی مراسم ختم را هم یا نگیریم یا بی آخوند بگیریم.... و آخوندها به محض اینکه بفهمن چگونه داره قدرت سنتیشون و آیین و مسلکشون از بین میره، آنقدر سریع به جون هم میفتن که اصلاٌ نمیفهمیم این مطلقه ها کی رفتن؟ نه اینکه پاشیم بریم نماز جمعه و سر پشت بوم الله و اکبر بگیم تا چاق تر بشن
و اگم این کار را حتی تا درصدی بخاطر مخالفت فراگیری که با آخوندی حکومتی وجود داره اگر بزرگان! بشینن بجای نماز جمعه رفتن از اینکار بگن خیلی هم خوب میشه ....... اون وقت آینده ایران و ایرانی هم با حقیقت و دانایی روشن میشه
3- از بس که دروغ میگیم به هم اعتماد نداریم و اینگونه هست که ملیتی هم نداریم، با محبت بایستی گروه ها به هم نزدیک بشن و همه زیر پرچم ایران به ایستیم که بدون اون چیزی برای مبارزه کردن و اتحاد نخواهیم داشت (واگر در این نوشته این محبت کمتر دیده میشه به دلیل اینه که هنوز هیچی نشده عده ای احساس قدرت کردن و پاک کن حذف و تهاجم را بر علیه متحدین خود برداشتن و اینجاست که نوشته هم مبارزه میشه)
این چه سرنوشتیه که آخوندها و جلوداران تا زوری ندارن به حرفهای مردم گوش میکنن و هم دردی میکنن ولی به محض اینکه قدرت میگیرن کانال یه سره با خدا و از مابهترون وصل میکنن و بی خیال مردم میشن؟ یعنی هرچی وامونده شد با ما برادر خونده میشه؟
اگر حکومت خامنه ای و پسران با بی مسئولیتی ها و جنایتهای مطلق به غیر از این از بین بره یا با بمب های از ما بهترون ساقط شده ه و یا جنگ داخلی که پدر خوندهریش سفیدی میکنه و درمونده های امروز را به جمع کرهای فردا اضافه میکنه ، مطمئن باشیم مال مردم ایران نیست، حالا بیایید دائم هدف را از وسیله جدا کنید.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر