۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

چقدر لباس رهبری شیعیان جهان امروز برای ایران، خطر دارد؟

طبقه بندی را  تنها دانشمندان برای شناسایی آسان و بهتر موجودات و پدیده ها ایجاد نکردن و خیلی پیشتر از آن،  مسلکها و ادیان،  جامعه را برای نفوذ، مطیع ساختن اقشار جامعه و منافع، طبقه بندی میکردن ( کاست دینی و یا جزیه گرفتن اسلام از پیروان سایر ادیان) و در دوران جدید هم  قطبهای ابرقدرت،  دقیقاٌ به همان کارها روی آورده َن  و این طبقه بندی کاربردی سیاسی دارد به معنای  1- برای سروسامان دادن به  نفوذ و قدرت خود و حفظ تعادل خودساخته  2- برای موفقیت در رقابت با قدرتهای دیگر

 از قدیم در ایران میگفتن "کدخدا را ببین و ده را بچاپ"، پس امروز ابرقدرتها،  مردمان غیر هم شکل را درون  روستاهای مجازی میریزند و با کدخداهایی که برای آنها ساخته و پرداخته شده، نفوذ و کارآیی خود را افزایش میدهند و به عبارت روشن تر  زمین بین چند قلمرو تقسیم شده که ترکیبی از ملیت و مذهب هستن و این قلمروها در حفظ تعادل خودساخته آنها کمک زیادی میکنن

ولی از طرف دیگر قلمروی اسلامی به عنوان یکی از بزرگترین و موثرترین بخشهای زمین امروز چند مشکل دارد:
1-      علیرغم بزرگی جمعیت و فعال بودنش فاقد ساز و برگ ابرقدرتی ست و بنوعی آلت دست قدرتهای بزرگ زمین هستن

2-      فاقد یکپارچگی لازم برای حفظ  سیاست قلمروست  و برخلاف مسیحیت که امروز هم شکل نبودنش مشکل سیاسی ایجاد نمیکند ولی سنی و شیعه  در مسائل سیاسی برخورد زیادی دارن و بعد از آن هم سنی وهابی ها با سایر سنی ها

این خیلی مهم هست که ایران با حکومت اسلامی  فاقد کمترین فاکتور ابرقدرتیست ولی تا دور دست ترین نقاط،  مثل سنگال برای موضوع شیعه و سنی دست به  ارسال اسلحه میزند و اساساٌ هر نقطه ای از زمین که نام شیعه برده شود در کنار آن دخالت این حکومت اسلامی هم کاملاٌ مشهود ست و به این ترتیب ابرقدرتها توانسته َن به کمک ایرانی های پایین دست و ملاهای سیاسی حقیر حتی مسخره (و بی اعتقاد به ایران)، کلاه گشاد و لباس نامناسبی برای ایران درست کنند که هم اعراب را غیر مستقیم سرجایشان بنشانند و هم ایران را و چه بهتر از این؟؟

بخشی از عواقب پرچمداری رهبری جهان شیعه برای ایران:
1-      منافع ملی ایران از همراهی با گروهی که نسبتی با ایران ندارن و "نون ایران را میخورن و هلیم مشت عباس را هم میزنن" به شدت از بین میرود

2-      شیعه یک مذهب فرعی ست و قادر نیست پرچم اسلام را در دست بگیرد بدون آنکه به گروه مقابل یا سنی ها باجی دهد و در عین حال درگیری داشته باشد و همین ملاهای حکومتی  هم که بسیار هارت و پورت میکنن بنوعی در سایه عربستان و نوچه هایش (پاکستان و افغانستان و اعراب) حرکت میکنن و تازه مصر هم که  سنی بود  در واپسین لحظات عمر انور سادات متوجه شد گرفتن پرچم اسلام به هیچ وجه مناسب کشورش نیست

3-      سیاست ایران به واسطه این رهبری  به دست ملاها می افتد و به شدت وابسته به جنگ قدرتها و بدون تعادل به دردبخور برای ایران باقی میماند

4-      برای نمایش رهبری شیعه و حفظ ظاهر آن، مظاهری برجسته میشوند (مثل مرده پرستی، امام زاده پرستی، ملاپروری وووو) که  ایران را به شدت حتی عقب مانده میکنن

5-      (من معتقدم به خاطر همین مسائل تعادلی و تو دهن اعراب زدن، ابرقدرتها مایل به  پیدا شدن نیروی اتمی ایران هستن و بقیه حرفهاشون درست مثل جریان "شهرام امیری"  که ایران و آمریکا سر عربستان را گول مالیدن، خاله خاله بازی ست و بس و این تمایل آنها چه ضربه ای به ایران امروز میزند، بماند............)

پس چه باید کرد؟

این مطالب به وضوح نشان میدهند، ملای سیاسی و حکومت مذهبی برای ایران که به نوعی خود سردمدار شیعه بوده،  خطرناکتر از هر مکان دیگریست و از طرف دیگر تمام جنگ شیعه ها با سنی ها سر حکومت بوده و جدا کردن این مذهب از حکومت و سیاست هم کار آسانی نیست، حتی اگر صد سال دیگر همین حکومت جانی و عقب مانده بر ایران باقی بماند پس در درجه اول به محض پیدا شدن قدرت ملی،  بایستی این پرچم رهبری جهان شیعه را از ایران گرفت، بعد هم قلمروهای سیاسی و مذهبی را در ایران به شکل رسمی جدا کرد، یعنی اگر قم را به عنوان قلمروی مذهبی درنظر بگیریم از قلمروی سیاسی رسمی مثلاٌ تهران، جدا کرد و هر نوع جبهه گیری ملاها را از رسمیت ایران خارج کرد و آنها برای خود و مذهبشان جناح بندی و جبهه گیری کنند نه برای کل ایران

۱ نظر:

  1. ملای سیاسی و حکومت مذهبی برای ایران که به نوعی خود سردمدار شیعه بوده، خطرناکتر از هر مکان دیگریست و از طرف دیگر تمام جنگ شیعه ها با سنی ها سر حکومت بوده و جدا کردن این مذهب از حکومت و سیاست هم کار آسانی نیست، حتی اگر صد سال دیگر همین حکومت جانی و عقب مانده بر ایران باقی بماند پس در درجه اول به محض پیدا شدن قدرت ملی، بایستی این پرچم رهبری جهان شیعه را از ایران گرفت، بعد هم قلمروهای سیاسی و مذهبی را در ایران به شکل رسمی جدا کرد، یعنی اگر قم را به عنوان قلمروی مذهبی درنظر بگیریم از قلمروی سیاسی رسمی مثلاٌ تهران، جدا کرد و هر نوع جبهه گیری ملاها را از رسمیت ایران خارج کرد و آنها برای خود و مذهبشان جناح بندی و جبهه گیری کنند نه برای کل ایران

    پاسخحذف