تصور کنید که علمای اعلام! طی جلسه ای اعلام کردن که سریالهای طنز در ماه رمضان مانع عبادت خدا میشوند و مقام معـــــــــــــــــــظم یک سریال طنز را در زمان افطار جایز دانستن به شرط اینکه خیلی خنده دار نباشد و بعد از آن ناخودآگاه به سیر خدا در این مملکت و این حکومت حداقل در سی سال گذشته پرتاب میشویم:
- خدا شرط لازم و کافی برای نشاط جامعه، قوانین حقوقی، قوانین دولتی، روابط حاکمیت و مردم،روابط مرم با مردم، روابط بین الملل، شرایط گردشگری، تاریخ کشور، برنامه های اقتصادی، تنبیه و پاداش اجتماعی و سیاسی و ... تعیین شده و بایستی حفظ شود
- عدم رعایت حجاب اسلامی مطابق با دشمنی با خدا شمرده میشه و ممنوعست
- صرف مشروبات الکلی به منزله ورود شما به اصحاب شیطان محسوب شده و ممنوعست
- موسیقی و رقص از آلات حرام بوده و مردم را از خدا دور میکند و ممنوعست
- وجود تعهد به خدا شرط لازم و کافی برای انجام امور مسلمین محسوب میشود و تخصص امری تزئینی بوده و لازمست افراد متعهد به خدا به هر طریق چه سوری باشد یا زوری به این زینت هم مزین شوند
- روابط خارجی بر اساس خدا تعیین میشوند و اگر کشوری خدا را نداشته باشد بایستی بر عاملیت خدای حکومت بی اعتقاد نباشد
- نوع پوشش و آرایش مردم بایستی منطبق با خدا باشد و ظاهر مدیران و حاکمان حکومت بایستی خدا را به عموم مردم جهان نشان دهد، پس وجود روحانی و شبه روحانی در هر مکان و زمانی واجبست
- شعار حاکمیت اینست که: ما شما را دوست داریم چون خدا شما را دوست دارد و ما از شما بیزاریم و به خون شما تشنه چون خدا از شما بیزارست
- در ایران نایب خدا حکومت میکند که مشروعیت خدا را دارد
وخدا وخدا وخدا وخدا وخدا
پس حداقل در این دوران سی ساله که از خدا به نحو احسن نگهداری شده، چه چیزی از وجود نکبت در این مملکت، کم دیده میشود؟
و هیچ کس نمیتواند بگوید که از این خدا در این سی ساله کم گذاشته شده پس ما این خدا را نمیخواهیم
تاریخ این مردم گواهی میدهد که آنها گمان میبردن، رعایای خداوند هستن ولی این حکومت ثابت کرد که این خداوند خود گوسفندی نیازمند مراقبت بوده تا شیر و پشمش را به قدرتها و نایبهایش بدهد و کاری به هیچ چیز دیگر ندارد ورفته رفته نسل جوان ثابت خواهد کرد که این خدا را نمیخواهد و پروردگاری را خواهد پرستید که متعلق به بشر، حقیقت، انسانیت و تکامل باشد، خدایی که مانند بره، نیازمند مراقبت نباشد و به انسان برتری ببخشد، خدایی که با دروغ، خیانت، جنایت و دزدی رابطه ای نداشته باشد، خدایی که به انسان عشق، محبت، ایمان و بزرگی بیاموزد و خدایی که ما را از بت پرستی و کفر محفوظ بدارد، خدایی که عقب مانده پرور نباشد و به انسان شعور و آگاهی ببخشد
براستی این خدا با محبت و ایمان و بزرگی چه نسبتی دارد که نبض لجن می پراکند همه جا؟ چرا برای اینکه یک کلمه نگیم گذشتگان جاهل غلط کرده ان با که پروردگار رابطه ويژه داشتن، مجبوریم روزی صدها بار به غلط کردن بیفتیم؟
خدای گوسفند و آلت دست برای خودشان و خدای تمساح برای ما