خدا: - پاشو! کاسه کوزتو جمع کن برو!
ایرانی معتقد: = یک ماهه دارم گرسنگی میکشم براتون، جوابم را اینطوری بایستی بدید؟
خدا: - میهمونی دیگه تموم شد، مگه نشنیدی رهبر مطلقه فردا را عید اعلام کرده، میهمونی خدا تموم شد، خوش اومدی، بسه دیگه
معتقد: = مرجع تقلید منم از زبونش بشنوه، پدرم در اومد
شیطون: * یکی نباشه فکر کنه چقدر این بدبختها را پذیرایی کرده اینطوری قیافه میگیره
خدا: - تو خفه! شیطونی دیگه حال و روزت معلومه
شیطون: * من شیطونم و میگم به حرف این آدمیزاد اعتماد نکن، یه خرده دست نگه دار
خدا - نمایندم روی زمین گفته تمومه دیگه، به بقیه ربطی نداره
معتقد: = ما نماینده شما را قبول نداریم، از یکی دیگه تقلید میکنیم
خدا: - باشه بمون ای خاک بر سر شما با این مهمونی رفتن و تفلی کردنتون
شیطون: * خاک بر سر تو با این مهمونی دادنت، ببینم تو اصلاٌ شیطون میخواستی چیکار ما را هم سر کار گذاشتی؟
(امسال هم بر سر دیدن ماه شوال و تعیین روز فطر، دعوا مرافعه راه افتاد ولی جالبیش این بود که فقط خامنه ای یکشنبه را فطر اعلام کرد که برابر روز فطر در عربستان بوده و در گذشته ایران یک روز عقب تر بوده و جالبتر اینکه خامنه ای مجتهد هم نیست)
نمایش پستها با برچسب حرفهای فرهنگ، گوشهای امروز، هنر نزد ایرانیانست، عید فطر، میهمانی خدا، ترس، اعتیاد. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب حرفهای فرهنگ، گوشهای امروز، هنر نزد ایرانیانست، عید فطر، میهمانی خدا، ترس، اعتیاد. نمایش همه پستها
۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه
حرفهای فرهنگ ما، گوشهای امروز ما (3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- هنر نزد ایرانیست و بس
= سی ساله درهای مملکت را بروی هنر خارجی بسته ن، چه هنری به خرج داده ایم؟
- با این همه ممنوعیت و سانسور و دزدی و جنون سالاری چه میخواستی بکنیم؟
= اینم خودش بخش مهمی از بی هنری ایرانیهاست، مگه مملکت اشغال شده؟
- بله اشغال شده تازه فهمیدی؟
= همکاری با اشغالگران سی ساله هم از بی هنری ایرانی هاست
- نه، خیلی که اشغال نشده یه ذره اشغال شده
= مگه اشغالگری هم صفته که یه ذره و دو ذره داشته باشه؟ یا شده یا نشده
- شده
= بزرگترین جنبش امروزمون هم که خیلی مخالفتی با اصل اشغال نداره
- خیلی هم داره، مصلحت به اینه که فعلاٌ چیزی نگه
= مصلحت اندوزی با اشغالگران هم بی هنریه
- نه سیاسته
= سیاست ورزی عمومی، از بی هنریه
- دست از سر کچلمون بردار بابا بی هنره، بی هنره.... خوب شد؟
= بی هنر که نیست ولی به اندازه ادعاش هنر نداره
- آخرش نفهمیدیم چی شد مثل همه چیز مملکت قاطی پاطی شد
ـــــــــــــــــــــــــ
- سر کوچه وای نستا خطرناکه!
= نه مامان! من میرم خونه دوستم
- تو که تا همین لحظه حال نداشتی شلوارتم پات کنی، چطور شد یه دفه سر حال شدی؟
= من بی حال نیستم، افسرده ام با این مملکتی که برامون درست کردید
- کی درست کرده؟ ما خودمون هم از قدیم تا حالا بدبختی کشیدیم
= به ما چه، چنان گند زدید به مملکت و به ذهنمون که سرخورده شدیم
- خب میری خونه دوستت مثلاٌ چیکار میکنی؟ اونم مثه خودته
= معلومه پیش دوستمه، حالم بهتر میشه
- باشو برو! فقط سر کوچه وای نستا خطرناکه
اشتراک در:
پستها (Atom)