‏نمایش پست‌ها با برچسب طنز، شهادت احمدی نژاد، وصیت نامه احمدی نژاد، تبرک. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب طنز، شهادت احمدی نژاد، وصیت نامه احمدی نژاد، تبرک. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

محمود احمدی نژاد به شهادت رسید! آخرین وصیت نامه

،،،آخرین وصیت نامه احمدی نژاد در موزه امام زمان رونمایی شد،،،

در این وصیت نامه تعدادی حروف نامانوس وجود دارند که کارشناسان آنها را به عنوان رمزهای او با امام زمان میشناسند و در بخشی از آن آمده است که: امام - پدر (منظورشان حضرت امام خامنه ای ست) خاطرات اون روز تبرک هیچ گاه یادم نمیر
ود ولی حیف که ایراد داشت وگرنه تا زمان ظهور آقا امام زمان عمرم به دنیا بود .........

و به این ترتیب دومین بند این وصیت نامه هم به اسرار گذشت تا خبرنگاران همسر این شاهکار سخنرانی را به ذکر خاطره روز تبرک آوردن

اعظم السادات گفت: در یکی از سفرهای آفریقایی محمود به دیدار یک جادوگر رفت و آن جادوگر گفت اگر امام دستش را بر سر تو بگذارد تبرک میشوی و عمر زیاد خواهی یافت، پرسید کدام دستش؟ جادو گر آفریقای گفت خب مگر او یک دست بیشتر د
ارد؟ محمود به من گفت از این سوال خیلی خجالت کشیدم ولی ما گفتیم محمود دست شهیدش متبرک تر است در برگشت از حضرت امام تقاضای تبرک با دست شهید کردن و ایشان هرچه میخواست دست بر سر او بکشد، کار ساز نبود، چون هاله نور محمود جلوی حرکت دستهای قربانش بروم نحیف او را میگرفت، امام ناچار شدن دست سالم را به زور بر سر او بکشند
در این لحظه خانوم والده فرزندان این مناظره کننده بزرگ قرن به گریه افتادن و گفتن که خود امام در آن لحظه به او گفته بود که این تبرک کارساز نخواهد بود چون دستای مبارکشان مشغول رتق و فتق امور مسلمین جهان بر بیضه ها قرار داشتن ..............

در بخشی از وصیت نامه خواسته است که آقای رحیم مشائی به دنبال نامه های هیئت وزیران در چاه جمکران بگردد و در کنارش دفن شوند

در پایان خبرنگاران از یک شی ء با ارزش که متعلق به این شهید عظیم الشان بود و در گوشه موزه قرار داشت دیدن کردن:
در زیر ی
ک آکواریوم پر نور یک ظرف غذا و یک لگن پلاستیکی که به شکل اریب بالای ظرف قرار داشت و هر لحظه ممکن بود ظرف را بپوشاند و یک بند بلند که به لگن وصل و از آکواریوم بیرون آمده و فرزند محمود عزیر در دست گرفته بود، به چشم میخوردند
در توضیح این رمز دیگر از زندگی این بزرگترین منتظر امام زمان، فرزندش گفت که پدرم خدا بیامرز بر سر سفره همیشه این بشقاب را برای امام زمان میگذاشتن و من هم مسئول گرفتن این بند بودم تا اگر امام زمان برای غذا آمد بند را بکشم و لگن بیفتد و او را به ظهور نزدیک کنم.................

البته یکی از شگفتی های دیگر این مغز متفکر جهان شیعه هم این است که شبها سر و صدای زیادی از مقبره او شنیده میشود چرا که مرده ها در قبر او جمع میشوند و هر کس به کاری مشغول میشود چون به واسطه هاله نور آنجا روشنست.
خبر میرسد که در زمان مرگ از دیدار امام زمانش خشنود بوده و شیخی در خواب دید نکیر و منکر در شب اول قبر جرعت نکردن بر او حاضر شوند