۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

جنبش سبز بایستی تا 7 بشمارد، نه در 6 گم شود! (خلاصه قیامهای مشهور ایران از آغاز تا امروز)

1- در منطقه ایران قبل از 6000 سال پیش افراد محلی زندگی میکردن که اطلاعات زیادی در دست نیست

2- 5 تا 6 هزار سال پیش بخشی از نژاد هند و اروپایی مهاجرت کردن، این گروه همان آریایی ها بودن که بخشی به هندوستان اضافه شدن و بخشی هم به اروپا و بخشی دیگر چون فلات ایران فاقد امکانات طبیعی مثل شرق در هندوستان و غرب در اروپا بود، در این منطقه پراکنده شدن - مادها در شمال و مرکز - پارسیان جنوب و جنوب غربی -پارتها در شرق و شمال شرق

3- در پادشاهی مادها و بخصوص هخامنشی، ایران به صورت یکپارچه درآمد و به یکی از بزرگترین و وسیع ترین امپراطوریهای تاریخ کره زمین تبدیل شد
ضعف و فساد سیستم پادشاهی و جنگ با اسکندر، امپراطوری ایران را از بین برد
نزاع زرتشتی ها با مسیحیهای فاتح و ظلم کاست زرتشت (تبعیض گروهی) باعث تاسیس مذهب مانی و قدرت جنبش مانوی شد که بسیاری از روشنفکران آن زمان را تحت نام زندیق، اتحاد زرتشت و مسیح کشت
و بعد از آن هم قیام مزدک، علیه فساد و زمین خواری و ضرب و زور روحانیون، شاهزاده ها و اربابان صورت گرفت و مزدک نیز محاکمه و کشته شد

4- ایران با فساد قدرتمندان و کاست دین زرتشت در جنگ اعراب با انگیزه شکست خورد
آخرین نبرد خونین بیست و یک سال پس از هجری قمری در نهاوند صورت گرفت ولی ایران از معدود کشورهایی بود که در صدر اسلام، در استیلای اسلام قرار گرفت و مسلمان هم شد ولی جزو اعراب نشد
با استفاده از اختلافات بین خلفای اسلامی به سرعت حکومت اعراب را در ایران برانداخت
با عباسیان به جنگ امویان پرداخت و با یک جور شیعه و مذاهب ترکیبی به جنگ همه اعراب رفت و این قیامها ادامه داشت تا با نیرو گرفتن ابومسلم خراسانی که او باعث شد امویان از بین رفتن و عباسیان پا گرفتن ولی چون سودای استقلال ابومسلم را میشناختن او را هم کشتن
قیامهایی به دادخواهی از ابومسلم به قدرت رسیدن و مناطقی از ایران را آزاد کردن و سرکوب شدن تا قیام بابک خرمدین که از وسیع ترین قیام ایرانی ها بر علیه اعراب و حتی اسلام بود و گسترش یافت تا اینکه بعد از بیش از بیست سال با نیرنگ و فریب او را از قلعه بابک بیرون کشیده وکشتن
این قیامها ادامه داشت تا حکومتهای ایرانی و یا نیمه مستقل ایرانی در بخشهایی از ایران و یا کل ایران برقرار شد

5- طاهریان نیمه مستقل همزمان با بابک که در غرب و جنوب بود در خراسان پا گرفت ولی صفاریان به سرداری یعقوب لیث مستقل بود و سامانیان که زبان فارسی را رایج کرد و بسیاری از فرهنگ ایرانیان قبل را رونق داد و خراج مهمی هم به اعراب نمیداد
در گوشه کنار و مرکز ایران این سلسله ها دوام داشتن، قرمطیها یکی از قیامهای مذهبی متعادل بود که بسیاری از روشنفکران ایرانی را به خود مشغول کرده بود و اسماعیلیه به رهبری حسن صباح که هشت امامی بود و به ظواهر و شرعیات مذهبی بی توجه ولی نحوه مبارزات آنها و گروه حشاشیون، عملیات تروریستی را برجسته نمود و امروز در انگلیسی به تروریست، اساسین میگوین، این جنبش نیز در زمان حمله هلاکوخان مغول به قلعه الموت، سرکوب شد
بعد از حمله مغول، سلطان جلال الدین خوارزمشاه به جنگ با چنگیز مغول پرداخت و او را شکست داد و بخش مهمی از ایران را آزاد کرد، قیام سربداران یا دراویش صوفیه که معتقد بودن "یا ظلم مغول را از بین میبرن و یا بر دار میشون که طاقت این وضع را ندارن" پنجاه سال دوام آورد و بخشهایی از شمال ایران را آزاد کرد
این قیامهای مختلف ادامه داشتن تا صفویه یک قیام دیگر از دراویش پیرو شیخ صفی الدین اردبیلی که بر تمام ایران مسلط شد و مذهب رسمی ایران را به شیعه تغییر داد
بسیاری قیامها بر علیه صفویه صورت گرفت، بابیه یکی از این جنبشها بود که محمدعلی باب تا پیامبری و تاسیس دین جدید پیش رفت و بهاء الله هم مذهب بهایی را بر علیه شیعه باب کرده و هردو سرکوب شدن
در انتهای قاجار از ایران بیشتر اسمی باقی مانده بود، نفوذ ابرقدرتهای شمالی و غربی، ملوک الطوایفی، فساد حکومتی و رفته رفته حکمرانی شاه های ضعیف به دوران مدرنیته در غرب برخورد کرد

6- قیامهای تقریباٌ مدرن و انقلابها
در حکومت قاجار، امیرکبیر، نگاهی به مدرنیته و اصلاح نظام حکومتی داشت تا حدود انتهای قاجار که انقلاب مشروطه با جانفشانی تمام کشور و برجستگی ستار خان و باقر خان شکل حکومت را در ایران تا حدودی تغییر داد و مدرن کرد
تنها دگرگونی انقلابی راستین ایران تا کنون انقلاب مشروطه هست، بعد از آن مجلس تشکیل شد و اختیار مطلق، خود به خود از دست دربار گرفته شد، هر چند از همان زمان، دربار با در اختیار گرفتن مجلسیان، مفهوم مجلس را از بین بردن
تا یک نظامی بر صدر حکومت نشست و سلسله پهلوی را تاسیس کرد
رضاخان به رضا پهلوی تغییر نام داد، او بوروکراسی آورد و ایران را یکپارچه کرد و ملوک الطوایفی را از بین برد، او نوعی سکولاریسم آورد ولی معادلات استعمارگران و فساد سلطنتی و قدرت غیر پاسخگو او را هم تبعید کرد
قیام جنگل با شکلی نه کاملاٌ سنتی، تشکیل حزب دموکرات و مقابله با استعمار وانقلاب اکتبر، قیام شیخ محمد خیابانی و قیام کلنل محمد تقی خان پسیان و قیامهای دیگر تا فعالیتهای محمد مصدق که فعالیت نسیتاٍ مدرن ایران بر علیه استعمار وسلطنت با مشروطه خواهی بود

بعد از سرکوب مصدق با کودتای 28 مرداد، محمدرضا پهلوی در یک دست مدرنیته و در دست دیگر تحجر مذهبی، انقلاب سپید را راه انداخت و نظام ارباب رعیتی را از ایران بیرون کرد، فعالیتهای مذهبی را در عمق گسترده کرد و در ظاهر نقابی از مدرنیته بر کشور پوشاند

تا خواهیم رسید به انقلاب 57 که ظاهری انقلابی و باطنی قیام گرایانه داشت و در آن شکل سلطنت فقط تغییر کرد و"خدا - شاه - میهن" به "خدا - فقیه - اسلام" تغییر وضعیت داد و جنبشهای کوچک و متمایل به مدرن داخلی همچنان ادامه یافتن تا به دوم خرداد 76 رسید و بعد از آن هم به جنبش سبز 88


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نتیجه:
الف- قیامهای فراوانی در ایران از آغاز تاکنون بر علیه حکومتها اتفاق افتاده ن که به برخی از مشهورها در بالا اشاره شد، این قیامها اکثراٌ به شکل محدود پیروز شده و سرکوب شده ن و اگر هم بطور عمده باعث تغییر شده باشن، فرق ریشه ای در اساس حکومت ایجاد نکرده ن... ولی هر جا این دو عامل زیر با هم وجود داشتن، تکامل در حکومت و کشور بوجود آمده در غیر این صورت یا تغییر ظاهری و یا حتی برگشت به عقب بوجود آمده 1- توان ایجاد اتحاد و جانفشانی غیر احساسی 2- داشتن نظریه حکومت پیشرفته

ب- در ایران صدها قیام خرد و درشت برپا شده و صدها هزار نفر کشته شده ن، میلیونها نفر جانفشانی کرده ن تا حکومت به خاران ( خامنه ای و پسران بی مسئولیت مطلق) برسد؟
کل عمر این حکومت در تاریخ ایران گم میشود و ما زجر میکشیم و کشته میشویم تا حداکثر تاریخ لطف کند و از دیدن ما چشم پوشی کند ولی اگر میخواهیم جنبش سبز به نتیجه برسد، بایستی تا شماره 7 بشمارد نه در 6 گم شود
ــــــــــــــــــــــــ
"7" - جنبش مدرن ایران
ایران هم تابع رشد آهسته و پیوسته جوامع و این قیامها به جایی رسیده است که این جنبش فقط در شکل مدرن به اتحاد خواهد رسید:
در ایران امروز بیش از هشتاد درصد سواد بالایی دارن، بیش از 15 درصد سواد دانشگاهی دارن
در ایران امروز سطح چسب مذهب با جامعه به پایین ترین حد ممکن در کل تاریخ بعد از استقرار اسلام در ایران رسیده، به همین خاطر هم ایمان مذهبی خالص وجود ندارد نه در مردم کوچه و بازار نه در تحصیل کرده ها و نه حتی در بین ملاها و شبه ملاها
پس تنها نظریه حکومتی که قادرست اتحاد و جانفشانی غیر احساسی بر پا کند، جدایی مذهب از حکومت یا همون سکولاریسم هست

اکبر گنجی به درستی میگوید که سکولاریسم باعث بوجود آمدن دموکراسی نمیشود و کشورهای کمونیستی را مثال میزند ولی او نمیگوید که نظریه حکومتهای کمونیستی هم فرقی با نظریه های حکومتهای مذهبی ندارن پس در واقع سکولاریسم در آن کشورها به وجود نیامده حتی اگر با مذهب مخالف باشن و در ایران در حال حاضر نظریه ای مشابه حکومت مذهبی وجود ندارد مگر در مشروطه سعید حچاریان و چپ های مذهبی که خود به همین حکومت مذهبی در دست ملاها رسیده و خواهد رسید

پس با سکولاریسم که نظریه ای متحد کننده و مدرن هست، میتوان ایران را به پیشرفت و ارزش رسوند و فصلی تازه در تاریخ کشور برپا کرد و بایستی گفت:
"ای چپ های مذهبی، بسه دیگه، ایران معاصر در خدمت فکر شما بوده، بیش از این سم به خون و رگ این کشور و جوونهاش تزریق نکنید، به دامن ایران پیشرفته بیایید که سخت به همه نیازمنده، یا به همین راه بروید و سرافکنده و نابود بشید"

این مقالات را هم اگه وقت داشتید، در مورد چپ مذهبی بخونید:
واقعاٌ خدا شانس بده!
نو گرایی اسلامی، پروتستانتیسم اسلامی نیست
پس از حداقل 30 سال تپش همه جانبه این خدا، نکبت از همه جا میباره

و این هم برای بدبختی خودمون بخونید:
زجر بکشیم و درس بخونیم تا خاران بشن حاکممون؟

۱ نظر:

  1. Read "Creation" by Gore Vidal. The most enjoyable book (fiction history) narrated by Zoroaster's grandson. Gore Vidal's best ever.

    پاسخحذف