- تلفن به ایرانی زنگ میزنه از خارجه، یک نفر با پررویی به مکالمه گوش میکنه و پارازیت میفرسته و وقتی از مکالمه خوشش نمیاد چندین بار بیخودی تلفن را قطع میکنه
- حکومت شیش کانال تلویزیون درست میکنه و کلی از مملکت هزینه میکنه که همشون سر یک گوز هم نیستن، ولی به ماهواره که بدون هزینه مستقیم امواج میفرسته بدترین پارازیت ماکروفر را قاطی میکنه بطوریکه برای سلامتی همه هم مضره (همین حالا هم حتی سوسکها که از حشرات و مقاومترین موجودات روی زمین هستن، در تهران بدون مبارزه به درد بخور، کم شده ن)
- از صبح تا شب دروغ میگه با کثیفترین و فجیعترین پررویی روز را شب و شب را روز نشون میده ولی دسترسی تو را از اکثر سایتهای اینترنتی هم تا جایی که بتونه از بین میبره آنهم به شکلی که هزینه بسیار سنگین اینترنت را هم از ملت میگیره
- عوضی ترین قوانین و عوارضهای جورواجور را بر اداراتش حاکم میکنه و بایستی بری تو صف تا بر تو اعمال قانون کنه و پول عوارض را هم بگیره و فریادت هم به جایی نمیرسه از هر کدوم از پرسنل که خودشون هم با صراحت بیان میکنن قانونشون اشکال داره میخوای کاری برات بکنه تا حتی خود رئیس به سادگی میگه که به من ربطی نداره و تو هم هیچ کاری نمیتونی بکنی
- گرونترین و آشغالترین مواد غذایی را بایستی تو ایران بخری، گرونترین مسکن را باید جیرینگی و نقدی تو ایران بخری یا اجاره کنی، گرونترین و آشغالترین اتوموبیل و لوازم خانگی و ... را باید از ایران بخری، حتی قفل در حیاطت هم بهت دروغ میگه و باهاش بایستی یک ساعت کلنجار بری ولی شکایت که هیچ حرف هم نمیتونی درست و حسابی بزنی
- شغلها را اِشغال کردن؛ پولها و زندگی را دربست در اختیار گرفته ن، تکلیف دوست و دشمن و صلح و جنگ کشور را با جهان خارج اینها تعیین میکنن، امنیت فردا را به کل از ایران گرفته ن و ما داریم کلی هزینه میکنیم تا خامنه ای و پسران سر پا بمونن که حتی آرزوی به درک نایل شدنشون لحظه ای هم از ذهنمون کنار نمیره
وووووو
خلاصه اینکه اصلاٌ و ابداٌ در حال حاضر مشکل ما ایرانی ها آزادی نیست، ما حتی فقط یتیم و بی پشت و پناه هم نیستیم بلکه بیشتر مشکل ما اینه که گناهکاریم چون ایرانی هستیم
کی گفته من چون ایرانی هستم، آخوند و اسلامش حق داره هر بلایی سرم بیاره؟
کی گفته من ایرانی گناهکارم که اینطوری با من رفتار میکنن؟
چه کسی به اینها اجازه میده اینقدر پر رو باشن؟
بله مشکل ما آزادی نیست مشکل ما رهایی ایرانی از این فرهنگ متقلب و جانیشه که مملکتش را اِشغال کرده ن ولی از درون خودش هم تغذیه میکنن اگه صد مرتبه بمیریم بهتره تا اینگونه اسیر مشتی دزد و جانی و متقلب و پر رو بشیم و به خودمون و همه چیزمون گند بزنیم
خیلی بین این دو تا فرق وجود داره، رهایی، پاره کردن قل و زنجیره، رهایی، ابتدایی ترین حق زندگی کردنه، رهایی، چکمه نظامی را از خرخره کنار گذاشتنه و.... ولی آزادی قصه هست، توی قصه هست، گل و گشاده، برای شنونده ترسناکه
تا رهایی چند نفر با من فریاد میزنه که مردنمون ارزش پیدا کنه؟
و اونهایی که میگن تو اینترنت نشینید و قصه بگید، بیایید در عمل مبارزه کنیم! درست میگن ولی هنوز فریاد ما در همین اینترنت هم به جریان رهایی بخش تبدیل نشده و تو مسیر پر پیچ و خم کثافتخونه ایران آخوندی و فرهنگ اشتباهی گم شده و تحت این شرایط مبارزه عملی، بهایی سنگینتر و بی نتیجه تر هست، اول باید بدونیم چی میخواهیم بعد با هم هم صدا بشیم و بعد هزینه جانی هم بدیم و سرود رهایی بخش بخونیم تا لا اقل فردا از این همه حماقت درون و بیرون رها شویم
۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه
کی میگه مسئله امروز ما آزادیست یا اقتصاد؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر