۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

خشونت علیه دیکتاتوری نظامی-مذهبی چطور و تا کجا؟ مرثیه ای برای انقلاب(6)

آیا خشونت در جنبشها، قابل برنامه ریزی و کنترل ست، یا خود به خود جریان می یابد؟
اینهم سوال بسیار مهم دیگریست که تا پاسخ آن داده نشود، معلوم نمیشود که چه کسی چه کاری میکند و براحتی میتواند نتیجه یک جنبش گروه متوسط را که جنبش دموکراسی خواهیست، به یک شورش طبقه پایین دست یا کودتای بالادست، بکشاند چرا که نتیجه جنبش ضد خشونت فعلی که یک طرف دائم به فجیعترین وضع میکوبد و طرف دیگر تحمل میکند، به جز منفجر شدن دیگ تحمل و خشونتی افسارگسیخته و آینده سوز نخواهد بود، به عبارت بهتر با حرکتهایی که تا حالا تحت تاثیر خاتمیان! داشتیم با باز کردن کلیه راه های وجود خود به روی حکومت، خشونت حکومت را به دیوی بی شاخ و دم رساندیم که با این همه حمایت قدرتهای غرب و شرق، فروپاشی نخواهند شد، بلکه عاقبت جامعه هم در تنور آن میدمد و افسار گسیخته خواهد شد... ولی میتوان برای حد خشونت برای جنبش دموکراسی خواهی یا همان انقلاب راستین، برنامه ریزی کرد که در ایران امروز میتواند به این شکل باشد:

اول: چون همسفر عشق شدي مرد سفر باش! به جاي آنکه بهاي سر داناي خود را که عمري براي آن تلاش کردي در مقابل حرکت دست اوباش بداني، بايد خودت به آن اعتبار دهي به اين ترتيب که مثل حرکت اوليه مصر يک نه بزرگ به تمام جلونشينان خارج و داخل نشين بده، تا همه بدانند تو نماينده خودت هستي و از همه مهمتر ميداني که چه ميخواهي و چه بايد بکني
پس شوخی دیگر بس است و همین نه بزرگ به تمام بازیگران که وضع را به اینجا رساندن و آری به دموکراسی اگر تدوین شود بیشترین طرفدار ممکن را بوجود می آورد که لرزه بر تن تمام ساندیس خوران و حکومت خواهد انداخت و همين سه تا به حکومت ميگويد تو با جماعت سياهي لشگر و آلت دست روبرو نيستي و ضربه زدن به هر کدام از اينها، هزينه گزافي براي تو خواهد داشت و درست کردن اين هزينه با امکاناتي که امروز اينترنت در اختيار گذاشته کار آسانيست، کافيست هر کس که مورد اصابت قرار ميگيرد يا بازداشت ميشود، انديشه اي داشته باشد تا بعد از انتشار وسیع مانند پتکي بر سر حکومت اصابت کند تا متوجه باشد، با آدم طرفست نه با گوسفند قرباني

دوم: تقابل با حکومت با در افتادن دانايي بر عليه ناداني به اين ترتيب که منشور حرکت تدوين کنند و در اين منشور به تمام طبقات اجتماعي تضمين آينده را بدهند و مهمتر اينکه نشان دهند اين حکومت چگونه مجراي حيات امروز و فرداي آنها را مشتي سانديس ميبندد و اقتصاد بدون ملا چگونه خواهد بود وهمينطور ساير عرصه ها و با اين کار دانايي پا در عرصه خواهد گذاشت و ناآگاهان سياسي کنار خواهند رفت و انرژي بيشتري براي حضور و حرکت بوجود مي آيد
در اين منشور ميتوان محبت را پايه ريزي کرد تا تمام تلاش ملاها در سي سال گذشته که مردم را از هم جدا کرد تا بتواند حکومت کند، بي اثر ميشوند و در منشور محبت، گروه متوسط نشان ميدهد که چگونه ميتواند همه را به خود جذب کند و خود نقش رهبري حرکتهاي امروز و فردا را به عهده بگيرد و همه را به سعادت برساند

سوم: بايستي هزينه سانديس خوري را افزايش داد، به جاي اينکه به آنها بگوييم تا ميتواني ما را بکش چون بعد هم ما با تو کاري نداريم، بايستي "اين گروه نه بزرگ" که از سايه پدرخوانده هاي سياسي که امکان صدها سازش پشت پرده پيش و پس را دارن، خارج شده و وقتی به اعتبار رسيدن، اقدام به هزينه سازي براي سانديس خوران چماق به دست، نمايند:
- انتشار نام سانديس خوران: ، تا آنها به دست و پا بيفتن و هر چه زودتر دامن خود را از حکومت بيرون بکشند هر چند اين شکلي نمادين دارد و ممکنست در اين نام نويسي، رخنه شود و این لیست با اسامي بيطرف و مخالف حکومت به کجراهه کشيده شود ولي از آنجا که اين نماد به تنهايي ملاک عمل نخواهد بود و بایستی به مخالفین اعتماد کرد تا حداقل تکليف بسياري از جانيها را با اطرافيانشان روشن ميکند
- تقابل با حاکميت براي نشان دادن اتحاد: جلوي بازداشت شدن و کتک خوردن اطرافيان را بگيرد، به پاي هم به ايستد تا سانديس خوران از اين اتحاد، وحشت کنن، اگر تک تیراندازی دیده شد، به هر طریق ممکن به او حمله کرد و بدانیم برخلاف تصور رایج بسط خشونت به نفع حکومت نیست و اگر اینرا احساس کنن، خودشان بساط آنرا جمع خواهن کرد چون اتحاد را بیشتر میکند و تمام ترس را از بین میبرد (برخلاف نظر عزت الله سحابی که اینها میتوانند بدون هیچ عقوبتی یک میلیون نفر بکشند)

چهارم: عرصه مخالفت را هم از روزها و مکانهای مشخص شده، گسترده تر کرد و فیلمبرداری کرد

پنجم: عرصه را تنها در خیابان نگه نداشت و به عرصه زندگی اجتماعی کشاند که عده زیادی از مردم بی عار و درد هستن و قابلیت برگشت و فالوده خوردن با حکومت را دارند و اینبار باید از احساسات مردم استفاده کرد، خود افراد جان باخته اقدام به تهیه فیلمی گزارش گونه از خود بکنند و حداقل نوشته های خود را که شامل مشخصات فردی و فکری آنهاست جلوی دوربین بخوانند و در اختیار گروه باشد تا هر زمان هر کدام هزینه ای دادند، به در تمام خانه ها فرستاده شود و آنها زنده تر بمانند تا کم کم کاسه دولتیان را نشانه گرفته و مجبور به اعتصاب شوند

و اینرا بدانیم بدون عمل صحیح در عرصه خشونت، اسیر آن بیش از پیش خواهیم شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر