۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

مکالمه ای در باب عملکرد میرحسن موسوی در جنبش سبز


.. میدونی، میرحسین موسوی تا چند سال دیگه موثر میشه؟

. یعنی چی؟

.. یعنی اینکه موسوی، چند سال دیگه تو سیاست به عنصری مهم تبدیله میشه

. یا حسین میر حسین

.. معمولاٌ کارکرد سیاست تو کشورهایی مثل ما چون به عوامل پیچیده ای بستگی داره، کند اثره ولی من فکر میکنم این شخص منفعل وقتی میتونه کاره ای بشه که آخوندهای حکومتی رفته باشن و وجود موسوی ها هم در اون روز و شرایط مضره

. چی داری میگی؟ واضح تر بگو

.. ما سه دسته سیاستمدار یا بزرگان سیاسی به شکل موثر داریم: 1- بازیگران خائن و دروغگو 2- بازیگران اشتباه کار 3- بازیگران بی خاصیت

. و 4- بازیگران کار درست ... البته اینو خوب اومدی که بازیگران بی خاصیت هم تو سیاست این مملکت موثرن، این خودش شد جوک!

.. خب ما از بزرگان سیاسی کاردرست و موثر خیلی کم داریم... شرایط امروز را نگاه کن مملکتی با امکانات بسیار با فرهنگی متناقض، عقب مونده، خرافاتی و ویرانگر و اوضاع هم که به شدت خرابه... حداقل تو فکر میکنی موسوی تو همین جنبش سبز خوب کار کرده؟

.آره خوب از بچه ها حمایت کرد و تا این لحظه هم خوب ایستادگی کرده

.. مگه نمیگیم او 20 میلیون رای داشته و مهدی کروبی هم 10 میلیون رای؟ و مگه جنبش سبزی به راه نیفتاده که ایستادگی کرده و بدون اینکه طلب زیادی داشته باشه هزینه هم داده؟

. ولی این جنبش طرفدار خشونت نیست و طرف مقابل هم از خشونت تا جایی که تونسته کم نذاشته، پس کار زیادی نمیشه کرد

.. خب که چی؟ طرفدار خشونت نباشی یعنی اینکه خودت را بی نتیجه به کام خشونت بکشونی؟ یا اینکه دلسردی بوجود بیاری؟ آخرش به کجا میرسه؟

. اگه افرادی مثل تو پیدا نشن که تفرقه درست کنن آخرش به نتیجه میرسه، ایرانی زیر بار ظلم نرفته، اینها که از مغول، سخت تر نیستن و جنبش سبز هم مقاومت میکنه تا انشاء الله به همین زودی ها به نتیجه میرسه، هر کاری نیاز به هزینه دادن داره و این هزینه ای که بایستی برای درست شدن این مملکت داد و دلسردی هم مربوط به افرادیه که هیچ وقت نخواستن کاری کنن فقط میان وسط و مانع حرکت میشن

.. وسط بحث، شعار تحویلم نده! خیلی سر راست بگو که موسوی چه کرده و این جنبش سبز به کجا میرسه؟

. گروهی متحد شده و این گروه قصد تسلیم شدن ندارن و مقاومت میکنن تا به نتیجه برسن، در ضمن این جنبش سبز نیازی به اینکه موسوی کاری بکنه نداره همینکه پشتش را خالی نکنه کافیه

.. بازم نمیفهمم

. تو نفهمی کاریت نمیشه کرد

.. بی شوخی یعنی جنبش سبز یک اعتقاده و بایستی باورش کرد و ربطی به فهمیدن نداره؟

. تا قبل از شهید و شکنجه و زندونی شدن عده ای از هموطنان عزیزمون جنبش سبز یک حرکت بود ولی امروز یک اعتقاده گرچه این اعتقاد را به خوبی میشه فهمید مگه خودت را به کوری زده باشی یا دور از جون تو از عوامل اونطرفی باشی!

.. قبول! منهم به این جنبش منهای برخی باورهای خطرناکش اعتقاد دارم ولی دوست دارم بفهمم تو چی داری میگی؟!

. 1- جنبش بدون خشونت 2- خواسته ای کاملا ٌمشخص: برکناری دولت کودتایی 3- فاقد نقش رهبری و نداشتن سر و ته 4- استفاده از فرصت برای نمایش مقاومت

.. درود و ممنون ولی صبر کن بایستی ریشه ای تر نگاه کنیم... جنبشهای سیاسی، حرکتهایی هماهنگ برای رسیدن به مقصود هستن و برای هماهنگی نیازمند 1- تبدیل مخالفت به خیزش 2- دیسیپلین مخالفت 3- ااستفاده از قدرت 4- هماهنگ کردن بخشها 5- ایجاد انگیزه برای پرداخت هزینه با حمایت پر توان و 6- نمایش آینده

. میدونم میخوای چی بگی ولی ادامه بده

.. موسوی به هیچ وجه از قدرتی استفاده نکرده و زور خودش را داده و التماس خریده
. درست صحبت کن!
.. ببین موسوی از روز اول جنبش سبز اومد و گفت که طرف مقابل فاقد صداقت و اخلاقه و بعد اومده و طرف ظالم عوضی را به اخلاقیات قسم داده که زندانیان را آزاد کن؛ اونها را شکنجه نکن ... بهشون تجاوز نکن و نکششون، این میشه زور را دادن و التماس خریدن، این آقا با اتحادش با کروبی میتونست با پتانسیل حداقل 30 میلیون نفر قدرتی به طرف مقابل نشون بده که او به التماس بیفته، میتونست از روز اول بگه من رئیس جمهورم و بره جلوی مجلس بشینه تا بازداشت بشه و اگر هم در اجباری قرار داشت که اینطوری ضعیف نشون داده بایستی از اولش به صراحت میگفت اینطوریبه نظر میرسه او از این جنبش استفاده کرده تا گروهش از حطر حذف در امون بمونن
. حرفها میزنی میدونی این چقدر هزینه داشت؟
.. تو حرفها میزنی، مگه خودت نمیگی باید هزینه داد؟ الان به کجا رسیدیم؟ به کجا میرسیم؟ این هزینه را باید داد و توی اون شلوغی به راحتی داده میشد اگر هماهنگی و قدرت و انگیزه وجود داشت، راستی راستی چتون شده؟ بهتر نیست بذاریم طبق معمول سیاستمدارها سرمون کلاه بذارن نه خودمون سر خودمون؟
. این مردم حاضر به اون هزینه نبودن، ندیدی شهرستانها را؟ ندیدی چطور میلیونها نفر شدن چند هزار نفر؟
.. مردم نبودن یا بزرگان سیاسیشون نبودن؟ زید آبادی و خیلی های دیگه، بسیاری از جوونهای بیگناه تو زندونن... فکر میکنی مردم به چه طریق حاضر شدن تا همین اندازه هم هزینه بدن؟ فکر میکنی اگه زندونی های سیاسی آزاد بشن چند درصدشون حاضرن برای این شکل حرکت دوباره هزینه بدن؟ خیلی متاسفم، خون تو سرم جوش میاد، آخه ما باید از کدوم طرف تو این رینگ کثافت ضربه بخوریم؟ از طرف مقابل یا از پشت سر؟ همین فکر که در نهاد بسیاری از ایرانیها وجود داره مانع بوجود آمدن اتحاد میشه و تبدیل مخالفت به خیزش به این آسونی ها هم نیست
.
.. موسوی فاقد دیسیپلین مخالفت هست، آخه چرا بایستی هزینه داد تا کثافت گذشته که ما را به امروز رسونده با ارزش بشه، تازه وجود موسوی ها بدون اعتراف صریح بر اشتباهات گذشته که او اینکار را نکرده و برعکس یکسره براش نوشابه باز میکنه باعث میشه که قدرتهای موثر این جهان خاکی به جای ایستادن پشت سر مردم برن پشت سر حکومت به ایستن، تفکر این آقا از عوامل اصلی گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا بوده، آیا او نبایستی با صراحت و جرعت از اینکار و این افکارها اعلام برائت میکرد؟ فکر میکنی این جنبش با حمایت نیروهای خارجی قوی از حکومت به کجا میرسه؟ اینطوری میشه از این مردم درمونده و گرفتار اتحاد درست کرد؟


.. ببینم برات سوال پیش نیومده که موسوی چرا اینقدر از گذشته دفاع میکنه؟
. چون میخواد بدون هزینه این جنبش را به سامون برسونه
.. بدون هزینه برای حکومت یا مردم؟ حکومت که در سرکوب این جنبش از هیچ چیز فروگذار نکرده و اگه خیلی هم شدید پیش نرفته برای اینه که میدونه وضعش بدتر میشه، میدونه اگه به غیر از این اصلاحات طلبان حکومتی جلودار حرکت جنبش سبز بودن نمیتونست به این راحتی اوضاع را به همین سرو سامون نسبی هم برسونه فقط همین و بس و اگه خیلی جلو بره این اتفاق میفته

.. موسوی قادر نیست بین نیروهای جنبش هماهنگی ایجاد کنه چون خودت با صراحت میگی این جنبش سر و ته نداره و جلوداری وجود نداره

.. پس نمیتونه انگیزه هم ایجاد کنه و امروز کار به جایی رسیده که عملکرد او در گذشته پیشکش بایستی بیاد عملکرد خودش را در همین چند ماه گذشته توضیح بده
. ببین همه ما میدونیم شرایط و حتی کاستی هایی وجود داشته و داره ولی امکانات را هم نبایستی نادیده گرفت او که چیزی در دست نداره
.. مملکت در یکی از بدترین حکومتهای نظامی تاریخه و چکمه فرهنگی داره حکومت میکنه معمولاٌ اینطور حکومتها با جنگ یا یک حرکت موثر از بین میرن و بس .... به نظر من طرز تفکر شما نه تنها دفاع از قربانی های جنبش سبز نیست که آنها را هزینه کردن در اشتباه کاری های بسیاریست که در تاریخ سیاسی این مملکت به وفور اتفاق افتاده ولی ما با محبت با همدیگه میتونیم از این گذرگاه بسیار خطرناک عبور کنیم و به آینده، امیدوارانه لبخند بزنیم ... وضعیت عراق و افغانستان نشون از عدم وجود این محبت ملی داره که به نفع قدرتها به جون خودشون افتادن
. و البته وضعیت خود ما هم نشون از عدم وجود این محبت داره

۵ نظر:

  1. As this is too long, I will put it in 2 sections.

    Just because someone shows a V sign or is against criminals such as Khamenei and Ahmadinejad, neither makes him a leader nor progressive. Mousavi is what he is and what he has always been, a proponent of the Islamic Regime in Iran. He kowtowed to Khomaini and helped build the Islamic regime that has ruined the country. How long did we really taste democracy in Iran after the revolution? 5 days or maybe at the most 20 days? People like Mousavi and Sazegara who were pioneers in helping establish this criminal regime, now claim that they did not know what was happening in the Iranian prisons in the 60s. A leader’s job is to know and should have known what was happening and should have done something about it. If these men were clueless about what was going on in Iran while operating within the regime, then they do not deserve to have any leadership role in deciding the future of Iran. A leader must know what is going on around him and should have his eyes wide open and not be selective in what he wants to see and what he chooses to ignore.

    Also, just because someone asks a brutal regime such as the Islamic Republic not to torture, rape, imprison or murder people does not make him a leader either. If this was the case, my dead grandmother who was not a saint by any stretch of imagination would have been a far kinder and greater leader than Mousavi can ever be. In such cases, a leader would not allow such criminal acts go unnoticed, and would have been in the forefront of a movement asking people to rally behind him rather than walking behind them. Furthermore, he would not have been asked by the people what to do and where to go, as is the current situation with Mousavi.

    The true leaders of the green movement are the people in Iran, especially the young ones who are willing to pay a price for the betterment of their motherland and its future. Mousavi is more than a few steps behind the young generation and the children of the revolution.

    Mousavi has never been and will never be a leader who promotes democracy in its truest sense. A leader would not have participated in the sham of the selection of candidates who were filtered by the criminal regime, but would have stood up to them for the injustice of this ridiculous process and would have criticized this abominable system which has been practiced by this reactionary regime for too long. Mousavi was the one who bowed down to the senile cleric Khomaini, fully accepted him and never questioned his backwards ideas and rulings. People around Khomaini made a god out of him and they still refer to him as a saint and desperately try to cling to him even though he has been dead for couple of decades. It should be noted that Mousavi is among those people who have clung to Khomaini and under him we would still have the beast called Islamic Republic. We are paying the price today for people like Mousavi who closed their eyes and chose not to see all the problems that the country faced including the mass murder of political prisoners, until it got so decayed and corrupt that was inevitable to send the Islamic Regime into a free fall sooner or later. As a matter of fact, I see Mousavi as the savior of the Islamic Republic as I believe he wants Iran to remain an Islamic Republic but it is too late for that. Mousavi, Karoubi and Khatami are the knights in shinning armors who have come to the rescue of the Islamic Republic or what they call, the Nezam. However, Iranians have wisen up and hopefully will not be deceived by the opportunists who tricked them in 1957.

    پاسخحذف
  2. Part II

    A true leader will never stay quiet against the injustice done to the masses under any circumstances. That is what distinguishes a leader from the rest. There are ample examples in our recent history of such leaders, for one, Nelson Mandela. Nelson Mandela was a man of means in South Africa despite being black. A talented and competent lawyer with a good track record in apartheid courts. But he saw far greater need for others as he saw for himself. He saw it his duty as a leader to put the well being of his black fellow citizens in front of his own goals and achievements. Mandela, even set the pace for the white prison guards who always walked behind him. Basically, the guards synchronized their steps with his. A true leader would make his enemies walk behind him, let alone his followers. Just imagine the white guards walking behind a black man in the South African apartheid. But Mandela was born a leader and he broke all the rules that he did not see fit for the society and its citizens. Can we find that in Mousavi? Absolutely not. But can we find this leader somewhere in Iran? I have no doubt.

    Mandela had a dream and saw possibilities for the black impoverished South Africans that no one would have dared to utter during the apartheid, he acted as a leader and made the sacrifice to free its people. He went beyond all that seemed impossible and broke every boundary which is characteristic of a true leader.

    The author refers to a future Iran free of clerics in power. I believe there would be no place for those who supported the brutal Islamic regime at any stage as the head of the government. And if there is, it would be short term. Only people’s vote without any filtering from the government should decide who will lead the country and start the process of bringing her out of the mess it has been in for a few centuries.

    Having said all of the above, I rather have Mousavi, Karoubi and Khatami in the Green Movement Camp than the opposition.

    پاسخحذف
  3. مینای عزیز درود! مطالب جالبی را عنوان کردی تو هم معتقدی طرفداری از موسوی به معنای طرفداری از دموکراسی نیست همونطور که طرفداری از خمینی نبود، در مورد محسن سازگارا من او را هم شکل با موسوی نمیدونم که هم نظراتش شسته رفته بیان شده و بارها از کشتار دهه 60 اعلام انزجار کرده، زندان جمهوری اسلامی رفته و علیه اون مبارزه کرده هرچند انتقادات مهمی هم نسبت به او وجود داره ولی یکی از پیروان دموکراسی در ایران و نه رهبران آن همین محسن سازگاراست، هر چند او خودش را به قالب رهبری نزدیک کرده و آینده سیاسی بزرگی هم خواهد داشت حال چه خواهد کرد بستگی به شرایط کشور داره
    معتقدی که این جنبش به واسطه جوانها به حرکت در اومده و موسوی چندین مرحله عقبتره و منهم این عقیده را دارم ولی میگم که موسوی به ارزش و اعتباری بدون دلیل رسیده که حتماٌ در سیاست آینده نقش خواهد داشت و همین هم خیلی مضره بیانیه اخیر او را دیدی؟ آنچنان با دروغ امام امام کرده که تفاوتی با صحبتهای احمدی نژاد نداره که اگه او از اصل خودش اینطور حرف میزنه که بایستی به کل قیدش را زد نه اینکه همچنان براش نوشابه باز کرد و اگر هم نه و این بخشی از سیاسته که بایستی متوجه شد مشکل اصلی ایران ما آخوند نیست بی صداقت بودن آدمهاست که اینطور سیاست بازی از دو وجه بی صداقتی را به نمایش میذاره هم از وجه دروغ تاریخی گفتن و داغ کردن بی مورد و هم از بابت دروغ گفتن چیزی که به آن اعتقادی نداره
    باز هم خیلی زیبا بیان میکنی که موسوی برای حفظ خود و گروه خود به دامن جنبش سبز پناه آورده وگرنه اینطور نادیده گرفتن بسیاری از مسائل که رهبری کردن نمیشه
    و در بخش دوم به زیبایی از حرکت نلسون ماندلا ذکر میاری که برای من هم آموزنده بود، خدا شانس بده ما برای گذار از ایران خطرناک امروز به دامن چه افراد خطرناکی افتادیم که نه افکارشو درسته و نه به جز سیاستبازی عمل به درد بخوری انجام میدن واقعاٌ باید تاسف خورد به حال ایران و ایرانی

    پاسخحذف
  4. حاشیه زیباتر از متن !

    پاسخحذف
  5. I have to disagree with you regarding Sazgara. His opposition with the regime was as a power struggle as he wanted more power. Let me give you an analogy, just because Khamenei spent time in Shah's prison, does neither make him a saint nor a leader as it is evident based on what we have seen him achieve. History is full of those who have befriended the enemy of their enemies and it has not paid off. Just because Sazgara spent time in the Islamic Regime's prison, does not make him a saint. Only couple of months ago, Sazagara was referring to Khamaini as Hazrat-e Imam. But recently he has been toning it down. He is nothing more than an opportunist. Just the fact that he fully supports Mousavi as if Mousavi invented the green movement says something about him. He is either very naive or an opportunist and in either case does not have my support.

    Also, for him just to say that he did not know about what was happening in the 60s, is not good enough. He should have known. And to be honest with you, I don't buy that. If I knew about it, don't you think both Mousavi and Sazgara knew? I bet you any money they did.

    پاسخحذف