۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

اسلام جوانداری نمیکند! و باز کردن "گفتمان جوانی" در جنبش سبز

فکر میکنید سخنرانی احمدی نژاد بر صندلی های خالی سازمان ملل قرتی بازیه یا رقصیدن و آواز خوندن یک جوون در مهمونی و کنسرت؟

اندام حرکتی با نشاط در جامعه ای با روان سالم و بخصوص جوان سالم پیدا میشه ولی در جامعه ما خود جوونی به شدت سانسور شده و با عیب انگاشتن نبض جوونی، پیری زودرس و بدتر از همه آلودگی به مواد مخدر در جامعه در حال فورانه

در ایران 70 درصد زیر سی سال سن دارن ولی نسلهای گذشته تا حد 100 درصد نقش دارن، معلوم هست چه خبره؟
این نسل گذشته فقط با انقلاب ساختگیش به نسلهای بعدی ضربه نزده، تولید مثل زیاد و در ظرف سی سال دو برابر شدن جمعیت، تنها ماشین جوجه کشی اونها هم نبوده، بلکه دستگاه جوون کــُشی (Youth Killer) هم داشتن
اوج افتخار جمهوری اسلامی با جوونهاش یا در فرستادن اونها به جبهه های جنگ بوده، یا پیر دیدن و بدون رگ جوونی دیدنشون و یا تحت فشار گذاشتن و مفت خریدن برخی و یا جنایت وتحمیل همه جانبه خود برعمده اونهاست و اما صلاح برتر این حکومت هم برای این پیروزی، اعتقاد و فرهنگ متناقض و دورو و فاسد قدیمیه که اونقدر دامنه گناه را تنگ معنی کرده که جوونی کردن را فساد میدونه و نسل گذشته (وحتی بخشی از جوونهای سرگشته) با همه وجود در حال کمک به حکومت در این سرکوب گسترده هستن وایران حتی در میادبن ورزشی هم با این همه جوون، حرف زیادی برای گفتن نداره

اللته ما که فکر میکنیم این انقلاب اسلامی خیلی هم به مردم ایران ربطی نداشته و محمد رضا پهلوی از لحاظ سیاسی همه را در دیگ زودپز انداخته بود و به دستور کارتر (با باز کردن یکباره فضای سیاسی) پیچ در را باز کرد و وقتی تحت مکش تبلیغات همه جانبه و فشار درون ، این در به گوشه ای پرتاب شد تقصیر چه کسی بود را بماند ولی اکثر همونهایی که تازه ادعا میکنن در این انقلاب نقش داشتن، از ایران فرار کردن و جوونها را با این دست پرورده خودشون تنها گذاشتن
چشمامون را باز کنیم تازه امروز بعد از گذشت سی سال بیشترین افراد تاثیر گذار بر سیاست در خارج ایران که کم هم نیستن، همونهایی هستن که در بروز این انقلاب نقش داشتن و فقط سر بی کلاه تر از همه، نسلهای جوون و سی تا چهل ساله امروزهستن

خب نتیجه این میشه که جوون به شدت تحت فشاره، نه امروز را داره، نه امنیت فردا را و نه کمترین خواسته طبیعیش که مجالی برای داشتن شغل و تشکیل خونواده و زندگی و بیشترین خواسته فعالیت طبیعی و زندگی در جامعه سالم و رو به پیشرفت
بیایید همگی، جوون و پیر فکر کنیم که با ایران، این درخت در خزان خشک شده (که امیدست زیاد طول نکشد) و جوونه هایی که در سرما عمر سر میکنن، چه باید کرد؟

این اسلام سالهاست با حیات جوونها برخورد کرده و دوره های قبل هم جوونها، اسلام داری نکردن و اسلام هم جوون داری نکرده تا به امروز ( الان از هر شخص مسن و پیر با هر گروه اجتماعی و درآمدی از دوره قبل بپرسی، متوجه میشی بنوعی جوونی با نشاط و بدون سانسور را تجربه کرده مگر خیلی مذهبی بوده که نه زیاد نداشتیم و نه الان داریم)

به خاطر رشد رسانه ها و روابط اجتماعی و تغذیه، سن بلوغ جنسی در جامعه بسیار کمتر از گذشته شده و بخاطر مشکلات اقتصادی و ... متوسط سن ازدواج حتی به بالای 25 تا 30 سال هم رسیده و برای این قوای جنسی، نزدیک به بیست سال از بهترین سن یک آدم، در این جامعه، به جز سانسور و عقده های روانی فکری اندیشیده نشده

و جالبه که یه تعداد کم شمار از جوونهای حزب اللهی هم به استخدام حکومت در آمده ن و به اسم اسلام بر ضد جوونی، اعمال خشونت بار انجام میدن ولی خوب که نگاه کنیم عمده اونها نه برای اسلام داری بلکه برای توانایی زندگی بدون دردسر و به دست آوردن قدرتی در جوونی کردن، به این شغلها رو کرده ن

بنابراین از بعد اندام حرکتی: وضعیت امروز به جایی رسیده که با وجود سرکوبها و مواد مخدر، توان جوونی فراوون حتی در نسلهای مسن تر وجود داره و اگه همچنان این گسست وجود داشته باشه، با حرف هم درست نمیشه و خیلی طول نخواهد کشید که برای کشتن این پشه جانی حکومت، جامعه حتی حاضره محکم بر دماغ خودش هم بکوبه و البته اگر یکبار برای همیشه اینکار نتیجه داشته باشه خوبه ولی چون فعلاٌ خصلت پشه پروری جامعه و فرهنگ متناقض ما بالاست این مشکل فراتر از این حکومت هم ناقوس مرگ برای مملکت به صدا در میاره


حال ببینیم جنبش سبز به رهبری این اصلاح طلبان قانون اساسی به حال این گسست چه فکری کرده ن؟

به هوای روزهای انتخابات برگردیم، انرژی و شور جوونی به سبزها اکتفا نکرده بود و به ظاهر در ستاد احمدی نژاد هم رخنه کرده بود، صحنه هایی که در دوران اخیر ایران کمتر به این مداومت چند هفته ای، سابقه داشته و میخواست با همین نشاط رای خودش را هم پس بگیره که با جنایت و خون روبرو شد و به فریاد تبدیل شد هر چند بخاطر تناقض وجودی و عدم برنامه ریزی رهبران جنبش و حمایت پنهون ابرقدرتها از حکومت که به اونها اجازه انجام هر عمل فجیعی را میداد، امروز این فریاد با وجهی خاموشتر به حرکت خود ادامه میده و بیشتربه بغض تبدیل شده، بغضی که همون یک ذره طراوت جامعه گذشته را هم به شدت از بین برده

الان در یک کلمه میشه گفت که "جامعه روانی و افسرده شده" و تاثیر خودآگاه و ناخودآگاه این افسردگی در روابط کاری، ازدواجها و روابط اجتماعی، خود را بیشتر نشون خواهد داد و بدتر اینکه حکومت از دوران انتخابات اخیر درس نگرفت که گسست خود را با جوونی کمتر بکنه بلکه این درس را گرفت که تا جایی که میتونه بیشتر ازش انتقام بگیره

تاثیر این افسردگی و بعض حاد به پول پرستی بیش از پیش عده ای منجر خواهد شد ولی اتحاد ریشه ای اجتماعی هم بوجود خواهد آورد که اگه نسل جوون بتونه بغض را به کنار بندازه و مهربونی را بین تموم قشرها افزایش بده، این اتحاد به سطح هم خواهد رسید و منشا اثرات بزرگی خواهد شد که همین الان در برخی از گروه ها صورت گرفته ولی عمومی نیست و چون افسردگی با مهربونی نسبت معکوس داره، تنشهای اجتماعی بیشتر خواهن شد و جامعه خود به خود به سمت خشونت کشونده میشه که حکومت و اربابهاش هم از این موضوع خیلی بدشون نمیاد

ولی چون جوونها به سرعت از اصلاح طلبان حکومتی که به جز در دوره های انتخاباتی، اعتقادی به جوونی ندارن، گذر کرده و گذر خواهن کرد و امیدست اینبار خودشون را پیدا کنن چرا که جامعه ایران به حدی غیر قابل تشخیص از نیروهای متناقض انباشته شده و چون جوونها هنوز هم فاقد مشروعیت هستن یا باید به پیری رو بیارن تا مشروعیت پیدا کنن و دوباره با سانسور خود به سیاهی لشگر جریانها تبدیل بشن و یا با باز تعریف جوونی و مسئولیت پذیری حالا که بیشترین درصد اجتماع را تشکیل میدن، مشکل بزرگ فرهنگی جامعه خود را هم حل کنن

باز تعریف جوانی:

به مهمترین بند این نگاه میرسیم، اول سوال:

چقدر در قالب اجتماع از اینکه تو یک روز شاد بودید و رقصیدید، خجالت کشیدید؟

سوال معکوس: چقدر از اینکه در همه شکل، نشاط جوونی و نیروی جنسی را سرکوب میکنید، به زندگی نزدیکتر شده اید؟

به عبارت دیگه چقدر مسائل جوونی برامون پیش پا افتاده بوده و برای اینکه نشون بدیم به بلوغ عقلی رسیده ایم به عمد اونها را نادیده میگیریم و حتی مسخره میکنیم؟

چقدر از اینکه بخواهیم با اعتقاد و فرهنگمون در مورد جوونی صحبت کنیم مشکل داریم و برای جوونی کردن چقدر از والدین و حکومت که بانی اینها هستن، فاصله گرفته ایم؟

به نظر میرسه جوون:

فصل مشترک اعمالیه که در اون نشاط با فعالیت، رفتار حسی یا جنسی با سرکوب کمتر وجود داشته باشه ..... و سرفصل مشترکی از امید و انجام اعمال درست و اشتباه ویا حتی خطا بدون واهمه و محافظه کاری پیری هم خواهد بود

با این تعریف متوجه میشیم که هر جامعه ای برای جوونها بی انتها بکن نکن خواهد داشت، ولی جوامعی پر از اشتباه و تناقضات فرهنگی چگونه قادر خواهد بود به اونها خط و ربط بدن بدون اینکه سرکوب نظامی - امنیتی داشته باشن؟ (مورچه چیه که کل پاچش چی باشه؟ و این جامعه دروغگو متقلب خیانتکار و حتی حکومت جنایتکار، خودش چیه که بکن نکنش برای جوونها چه ارزشی داشته باشه ؟)

پس جوونهای ما گسترده تر از همه گروه ها با نیروهای نظامی و امنیتی روبرو میشون ولی چون به شدت عاقلانه رفتار میکنن در کنار دشنه بدون جلب توجه زیاد دارن زندگی میکنن یا عمر میگذرونن

ما نیازمند یک زندگی طبیعی و سالم برای جوونهامون هستیم که در اون بتونن بدون گناهکاری و خیانتکاری، جوونی بکنن، بایستی موسیقی آزاد داشته باشن، رقص و برای سنهای بیشترشون نوشیدنیهای معمول الکلی که در همه جوامع امروز حتی عربی هم رایجه ..... جوونها نیازمند رابطه با جنس مخالف هستن تا بتونن از زندگی و برای زندگی انرژی مثبت جذب کنن نه منفی (تا قبل از جنبش سبز اگه تو اتوبوس و یا تاکسی به حرف این جوونها گوش میکردی، ناهنجاری ارتباط و روابط جنسی، بسیار زیاد بود، دوستی های فراوون و حتی گله ای و برخوردهای بیشتر و ....چرا که روابط، پنهون و گناهدار بودن)

اینها اموریست که در کلیه جوامع سالمتر امروز به روال عادی تبدیل شده ولی برای ما همچنان تابوی مسخره ای با این حد ارتباطات، وجود داره و ما فکر نمیکنیم بعد از حکومت مالیخولیایی فعلی که عمر زیادی هم نداره، این جامعه بدون روندها و الگوهای آزاد و سالم چگونه باید زندگی کنه؟

ما برای جوونها نیازمند جامعه ای با روند طبیعی و نمایش پیشرفت هستیم ولی امروز سمی مهلک به جریان زندگی ایران وارد شده که روابط و سیاست به جای توانایی ها، نقش آفرینی میکنن چرا که پیر و جوون را به جای صداقت و اصالت برای یک زندگی ساده به فرصت طلبی و دورویی و زبونی کـــشونده ن

پس بایستی این همه جوونهای مملکت برای مسن و پیرهای بازیگر سیاسی، فراخوان و حتی اولتیماتوم صادر کنن که اگه قادر نیستن مسائل جوونی را نهادینه کنن و با قدرت بیشتری که از سایرین دارن، بازتاب بدن به سرعت طرد خواهن شد و به این ترتیب "گفتمان جوانی" را بایستی در جنبش سبز و هر جنبش سیاسی دیگر باز کرد ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر