۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

جنبش سبز زنده است چون... جنبش سبز مرد چون...


جنبشی زنده شد، اسم سبز گرفت، جنگ سر رای بود، کامران دانشجو در شبی که بخش بزرگی از ایران نخفت، از سرشب تا خود صبح با وقاحت، دروغ گفت و کثافت بافت و احمدی نژاد هم برنده این دروغ، مخالفینش را خس و خاشاک خواند تا حرارت مخالفت بیشترشد ولی جنبشی به فراگیری کل ایران به جنبش قرمه سبزی تبدیل شد و شکست خورد

چرا قرمه سبزی؟ چون که درست مثل جنگ ایران و عراق دو طرف با الله اکبر بر هم تاختن و منافعش هم تمامی به دیکتاتورها رسید، مخالفین بدون داشتن دیسیپلین مخالفت، کار جنگ را شخصی کردن، امام اینطوری گفت نه آنطور، ما اینطوری هستیم و شما آنطوری تا اینکه عده زیادی اسیر شدن، شکنجه شدن، عده ای مورد تعرض قرار گرفتن، کشته شدن، اعدام شدن ولی هیچ دفاع فراگیری به جز عجز و لابه برای اسیران صورت نگرفت و این جنبش ملاک زنده بودن خود را عدم دستگیری رهبرانش قرار داد و به این ترتیب یک مخالفت عمومی، بغض فروخورده ای نه سی ساله که صد ساله، نادیده گرفته شد و افکار جلوداران که قرار بود رهبری نکنن وبه تمام معنی خود را جلوی حرکت انداختن شد ملاک و بقیه هم طبق معمول این ایران خام شدن یا خفه و چون آنها نماینده مخالفین نبودن، مبارزه با دیکتاتوری نظامی مذهبی به خونخوار شدن بیشتر آن و بی خاصیت تر شدن جان آدمی انجامید و سلاح مخالفت بدون خشونت، چیزی به جز جان آدمی نبایستی باشد که وقتی آنهم حمایت و قدرت اکثریت را نداشته باشد، شکست میخورد

جنبش شکست خورد چون: کامران دانشجو وزیر علوم شد و با همان وقاحت، خواهان با خاک یکسان شدن دانشگاه ها شد که با رهبر مطلقه هم نظر نیستن ... که استادشان با شعار مذهبی هر روز درسشان را شروع نمیکنند
جنبش شکست خورد چون: احمدی نژاد رئیس شد و همچنان همان کثافتهای گه هر بار بر زبانش جاریست
جنبش شکست خورد چون: به جز اسیران و خانواده های دردمندشان به درستی و بطور عملی کسی درگیر اسارت آنها نشد
جنبش شکست خورد چون: بدون دیسیپلین و بدون برنامه ریزی و با این صدای مخالفت، با حکومتی که به واسطه اشتباهات مخالفینش مار خورده و افی شده، دیگر قادر نیست حرکت عمومی ایجاد کند و اینگونه شلوغ بازی های بدون فکر از فردای بی نتیجه که ما در روز فلان، بیسار میکنیم، بیشتر گور خودش را میکند و عرض خود میبرد و زحمت مخالفین بدبخت حکومتی فاسد، میدارد
( افرادی که با اینگو
نه حمایت نشدن زندانیهای سیاسی و اینگونه حکومت یاغی و افسارگسیخته هنوز هم در ستیز خیابانی میخواهند عده ای شرکت کنند، یا وجدان ندارند وگرنه نمیتوانند جوابگوی هزینه های بی علت پرداختی آنها باشند و یا تعقل سیاسی و یا فکر میکنند مانند بالانشینها که دارند خاله خاله بازی میکنند، اینها هم با بچه بازی کاری از پیش میبرند)
......

و اما جنبش سبز شکست نخورده چون: ایران درست به مانند یک بشکه باروت و با ابهام بزرگ آینده است که مخالفتهایش سر سکوت نخواهند داشت و معلوم نیست با چه جرقه ای به آتشی سهمگین تبدیل خواهد شد و اینرا هم حاکمیت و هم قدرتهای نگه دار آنها میدانند
جنبش سبز زنده است چون: همچنان نفس میکشد و دلیل زنده بودنش هم دستگیر نشدن رهبران اسمیش نیست که تا این لحظه قدرت نسبی حکومت را موجب شدن، دلیل نفس کشیدنش پالایش شدن آنست که این پالایش در عین مخالفت برخی، بخوبی دارد پیش میرود (هر چند خیلی دیر و کند)
جنبس سبز زنده است چون: بر جریان زمان، تکنولوژی، علم، حقوق، انسانیت، آزادی و رفاه منطبق است، درست برخلاف حکومتی که متعلق به دیروز بوده و مرده و اگر همچنان در عین مردگی جان زنده ها را میگیرد، از هیچ بودن مخالفانش هست که بالاخره با تلنگر جنبش سبز این هم ازقرمه سبزی بودن در خواهد آمد .....


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر