۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه

کل کل خونبار با حقیقت (1): جنگ سایبری طرفدارهای موسوی با غیر طرفدارها

همه یاری کنن تا "چیز" جلو داری کنه!

س: یک عده اینجا پشت این کامپیوترها نشسته و غافل از همه جا به جون هم افتادن، ای بابا! لااقل اون قدیمها سر پیاز که معلوم نبود ولی وسط مسطهای پیاز معلوم بود که بدجوری هم اشک همه را در میاورد، حالا یک چیزهایی درست شده که همه خودشونو سر پیاز میبینن بدون اینکه بدونن دنیا دست کیه

ط: پیاز را ولش کن، مملکت داغون خودمون را بچسب!

س: خب منم همینو میگم، تو چته اصلاٌ؟

ط: یک جریان مرموز شروع کرده به تخریب میرحسین، البته ما که میفهمیم کیا هستن و چیکار میخوان بکنن ولی یک عده این وسط هستن گاگول گاگول براحتی گول میخورن
غ: گاگول عمته که هنوز هم پشت سر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایستاده تا آخوندهای جلو صحنه همچنان فتوا راست کنن که امام زمونتون کجاش واسه آخوندا میشنگه


س: ای بابا، جنگ و دعوای دینی راه نندازید، بگید جریان موسوی چیه دیگه؟

ط: دیدی هر جا کم میاره، پا روی مقدسات میذاره؟
غ: مگه دروغ میگم؟ این امام زمون ساخته شده که برای آخوندا بشنگه، ملت هم برن کشکشون را بسابن و دوغش را بیارن برای زیارت آقا و نایبهاش

س: بسه دیگه! حالا گاگول کی بود؟

ط: اینهای خاک بر سرن که مصلحت سیاسی را نمیفهمن که امروز وقت جنگ با موسوی و کروبی نیست، هر چی هم دارن بایستی تو دلشون نگه دارن، به وقتش، اینها که سربازان ارتش سایبری شدن و خودشون نمیفهمن گاگول نیستن؟
غ: تو که هی دم از مصلحت مصلحت میزنی و زبونمون را به ماتحتمان فرا میخونی چه غلطی کردی؟
ط: میخواستی چیکار کنیم؟ ما تازه داریم حرکت میکنیم
غ: خواب بودی خیره! تو با همین مصلحتهات شکست خوردی، اونقدر مفتضحانه که کوچکترین نتیجه ای هم نگرفتی، امروز به میمنت شکست مصلحت تو، عده زیادی تو زندانن و بیشتر هم افسرده گوشه خونه، ای بابا! این موسوی قهرمان تو میمرد همون پارسال میرفت جلوی یک زندان می ایستاد و میگفت یا منو هم زندانی کنید و یا اینها را بی حساب و کتاب شکنجه نکنید؟ مگه خیر سرتون شما اولین نهضت ضد دیکتاتوری را تو تاریخ راه انداختید که هی به اسم مصلحت، حقیقت را فدا میکنید؟
ط: همینه که میگم گاگولی و سرباز دشمن، همه هم و غم تو این شده که موسوی را دستگیر کنن؟
غ: گاگول تویی آخه اگه موسوی به دردشون نمیخورد که دستگیرش میکردن، با اون تونستن بزرگترین حرکت معاصر ایران را به نهلستان چیز بکشونن
ط: تا یک عده مثل تو وجود دارن که هیچ کاری نمیکنن و فقط نق میزنن، همینها این حرکت را به شکست کشوندن، همین شما ترسوهایی که حاضر نشدین تو گرماگرم مبارزه از اون دفاع کنن
غ: اولاٌاین همه خون ریخته شد انگار نه برای حقیقت، نه برای ایران، چون که فعالیتی برای رهاییشون انجام نگرفت و همین هم باعث تغییر جنبش شد ثانیاٌ اگه شما اینقدر مصلحت مصلحت نمیکردید و میذاشیتد حقیقتها حرف بزنن، اتحاد درست میشد حالا اومدی تاوانش را از ما میخوای؟ شما آقایونی که برادری ثابت نکرده طلب ارثیه میکنید و رو قبری گریه میکنید که تو 8 سال خاتمی خودش را نشون داد یک نگاهی به قد و بالای خودتون انداختید تا ببینید کجای پیازید؟ یعنی خودتون اگه موفق هم بشید کیلویی چندین؟ چه تضمینی وجود داره در قدرت هم اینقدر به باند بازها کمک نکنید؟ آخه بدبختی اینه که به حاطر مصلحتی فدا بشی که جای خودت را ندونی کجاشه؟ نه ذوق کنی که به خاطر حقیقت فدا شدی و به مصلحت بوگندویی وصل باشی که سالهاست، نکبتش ایران را گرفته، دست بردار، تازه گاگول هم ماییم؟ تو از کجا میدونی اگه هم همه یاری کنن تا "چیز" جلو داری کنه، فردا اون و دار و دستش همون بلایی که افکارشون داره فریاد میزنه سر این مملکت نمیارن؟ تازه اومدی و میگی ما اتحاد را خراب میکنیم؟
ط: کم حقیقت حقیقت کن کدوم مصلحت؟ اینکه ما میگیم، میرحسین آزاده است که مصلحت نیست خود حقیقته
غ: گاگول کیه؟ کسیه که برای مصلخت نوشابه باز میکنه و اول خودش اونو به جای حقیقت سر میکشه، آزاده؟ موسوی؟ میخندونیمون یا گریه مون میندازی؟ کدوم آزاده ای میتونه نخست وزیر جمهوری اسلامی باشه و از یک جانی اونچنان دم بزنه که لبش را نتونه جمع کنه؟ آقا جان این دعوا بیفایده است، این حکومت جای مشروعیتی نداشته که تازه بخوام برای تو که مثلاٌ بقیه را انگ میزنی، بگم به این دلیل و اون دلیل نداشته اگه تو غیر این فکر میکنی برو بذار باد بیاد، گاگول تموم عالمم خودتی
ط: هر چی، الان اقتدار گراها میخوان موسوی را به زمین بزنن و ما نباید بذاریم
غ: برای اونها موسوی خیلی وقته که زمین خورده، صداش به گوش تو و روشفکرهای این مملکت که روی کارت اساساٌ سوخته شرط بندی میکنین وقتی میرسه که از جنبش سبز چیزی باقی نمونده باشه

س: آره! دعوا نکنید منم همینو میگم، هیچ معلوم هست اون پشت پرده چه خبره شما که نه سر پیازید و نه ته پیاز به جون هم افتادید؟

ط: این همینطوری داره برای خود غلطای زیادی میکنه، معلومه چه حبره، حکومت به کمک امثال اینها میخوان موسوی را تخریب کنن
غ: این که پشت پرده نیست بچه جون، این سناریویی که جناح خاتمی از موقعی که به قدرت رسیدن از همون دوم خرداد که اونهم همه زحمات و امیدهای ملت را به راحتی بر باد داد، دارن مینویسن، پشت پرده اینه که یک حکومت با انواع کثافتکاری های غیر قابل باور بر یک ملت تاخت و تاخت، این سازمان مثلاٌ ملل هیچ غلطی نکرد چون دستور نداره، چون همون پشت پرده هست، پشت پرده اینه که اینگونه اندیشه تو در جنبش سبز و موسویش، خصوصیت انقلاب اسلامی 57 با خمینی را داشت فقط آمریکا و انگلیس را پشتش نداشت و گرنه به انقلاب بعدی میرسید ، پشت پرده اینه که امون از مال بی صاحب که پدر همه را در میاره، مثل ایران بی صاحب خودمون
ط: بهتره لال بشیم، ما حرفهای همدیگه را نمیفهمیم!

س: من که آخرش نفهمیدم اون پشته چه خبره ولی فکر کنم خبرهایی باشه!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر