۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

زیدآبادی ها زندگی میکارن


چشمامونو باز میکنیم و یک دنیا جریان میبینیم

فکر میکنی دنیا را میبنیم؟

نه نه، فقط جریان میبینیم
همه چیزا دارن میرن، روی جریان روی سیل یا رودخونه
ولی درد بی درمون ماها را ببین اینجا را داره طوفان میبره
همه چیز ما را طوفان میبره
شل وا بدیم، اونجایی میریم که عربه هم نی میندازه
اگه وایسیم ومقاومت کنیم چی؟

توی طوفان ایستادن، هنره ولی زندگی نیست!
گرچه عده ای هنرمندترن و حرکت هم میکنن، جلو هم میرن
زیدآبادی ها را نگاه کنیم!
اینها که هم مقاومت میکنن و هم آگاهی دارن و هم حسن نیت چقدر دوست داشتنیه وجود این افراد تو این فضای طوفانی!

بیایید آرزو کنیم که این طوفان ایست کنه
فقط آرزو کنیم؟
نه نه بیایید قدرت به دست بادکاران ندهیم
مگه همونها نیستن که طوفان درو میکنن؟
چه موقع ما هم زندگی میکاریم و طوفان درو نمیکنیم؟


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر